در حال نمایش 4 نتیجه

برو به دنبال نه (سری انگیزش و تغییر نگرش – ۲)

نویسنده: اندرو والتز, ریچارد فنتون
مترجم: روح الله محمودی
ویرامترجم: مهدی کریمی اصل
۱۲۰٬۰۰۰ تومان

این کتاب، مهم ترین نگرش فروش را در قالب یک داستان بسیار شیرین و دلچسب آموزش می دهد. این کتاب برای هر کسی است که مجبور است با «نه شنیدن» روبرو شود؛ مثل نویسنده‌ای که به دنبال ناشر می‌گردد، یا نتورکری که می‌خواهد سازمان بسازد، یا کارآفرینی که دنبال سرمایه گذار می‌گردد، یا دانش‌آموزی که برای تیم فوتبالش پول جمع می‌کند و یا پدر و مادری که می‌خواهند به بچه‌شان بفهمانند که نخودفرنگی برایش خوب است. این کتاب برای هرکسی است که می‌خواهد موانع خودساخته را از پیش رو بردارد و به هرچیزی که در زندگی می‌خواهد دست پیدا کند.

دانشکده کسب و کار

نویسنده: رابرت کیوساکی, شارون لکتر
مترجم: روح الله محمودی
ویرامترجم: مهدی کریمی اصل
۹۰٬۰۰۰ تومان

این کتاب، هر مقاومتی را در هم می شکند! هیچ کسی نمی تواند این کتاب را بخواند و باز هم به درستی و قدرت نتورک شک داشته باشد. البته دلیلش هم این است که نویسندۀ این کتاب، رابرت کیوساکی، نویسندۀ کتاب های پرفروش سری «پدر پولدار پدر فقیر» است.

تولد یک ثروتمند!

نویسنده: راجر همیلتون
مترجم: روح الله محمودی
۸٬۰۰۰ تومان

ما همه ثروتمند، به دنیا آمده ایم! در کودکی، تمامی جهان زیر سیطرۀ ما بود. هیچ چیزی در برابرمان محدودیتی به حساب نمی آمد. اما افسوس، تقریبا همه مان یکی یکی به کمک اطرافیان خیرخواهمان باور کردیم که عاقلانه است با خودمان صادق باشیم و دنیا را آنگونه که هست ببینیم! همانگونه که همه می بینند.
ریچارد، کودکی 9 ساله، که هنوز دنیای زشت فقر نتوانسته استخوان های ذهنش را کاملا خرد کند، تصمیمی جسورانه می گیرد. او از تمامی دارایی اش، از یک دلارش، می گذرد تا ببیند آیا جور دیگه ای هم می شود دید. او بالاخره می بیند. و می یابد چون می بیند!
این کتاب، حکایتِ بینا شدنِ دوبارۀ یک نابینای خودخواسته است! حکایت تولد دوبارۀ ثروتمندِ درون است.
کوزه ات را بشکن و بحرت ببین.

من پنیر تو را جابه جا کردم

نویسنده: دیپک مالهاترا
مترجم: روح الله محمودی
۴٬۰۰۰ تومان

این کتاب، داستان ماجراجویی سه موش متفاوت است که کتاب «چه کسی پنیر من را جابه‌جا کرد» را خوب خواندند و پیامش را فهمیدند اما نخواستند مثل هزاران موشی که به پیام آن کتاب عمل کردند، برای رسیدن به پنیر، اسیر هزارتو شوند. آن‌ها، البته، پنیر هم می‌خواستند، اما آزادی برایشان ارزش بیشتری داشت و حاضر نبودند برای به دست آوردن پنیر به قواعد هزارتو تن بدهند. بنابراین هرکدام به روش خود به مقابله با قوانین و محدودیت‌های هزارتو برخاستند. بگذارید همین‌جا کمی از ماجرای کتاب را لو بدهیم و بگوییم هر سه موفق شدند اما…

راستی پنیر زندگی ما چیست و به خاطر آن اسیر کدام هزارتو شده‌ایم؟