یک سازمان فروش بزرگ و ماندگار، که سالیان سال هر ماه برای سازندهاش میلیونها تومان درآمد ایجاد کرده است، صرفاً حاصل مثلاً ۱۰ تا پرزنت و ۵ تا ورودی مستقیم نیست. بلکه این نتیجۀ بزرگ، حاصل انجام هرروزۀ یک سری رفتارهای تکرارشونده مثل اینها بوده است: آشنایی با افراد جدید، دعوت از افراد جدید، پرزنت، کار بر روی رشد فردی و غیره. به این رفتارهای تکراری در نتورک، عادتهای نتورکی میگوییم.
موفقیت در نتورک را میتوان حاصل مجموعهای از فعالیتهایی دانست که باید بهصورت تکراری و مداوم انجام شوند.
بهجای اینکه هر روز با خودمان کلنجار برویم که مثلاً آیا با فلانی تماس بگیرم یا نه، آیا باید با فرد جدیدی آشنا بشوم یا نه، آیا باید در فلان همایش شرکت کنم یا نه، بهتر است این فعالیتهای تکرارشونده را به عادت تبدیل کنیم تا انرژیمان را تحلیل نبرند. یعنی نتورکمان را خودکارتر انجام دهیم.
موفقیت در نتورک، حاصل مجموعهای از فعالیتهایی است که باید بهصورت تکراری و مداوم انجام شوند؛ به این فعالیتها میگوییم: عادتهای نتورکی.
وقتی این فعالیتهای مهم را کمکم به عادت تبدیل میکنیم شاید خودمان نفهمیم اما در واقع داریم نتورکر میشویم. یعنی سبک زندگی نتورکری را در خودمان ایجاد میکنیم. و راز موفقیت در نتورک همین است. اینکه بهجای نتیجه، بر سبک زندگی تمرکز کنیم. آشنا شدن با آدمهای جدید، سبک زندگی نتورکر است. عضوگیری، سبک زندگی نتورکر است. خودانگیختگی و مسئولیتپذیری، سبک زندگی نتورکر است. ارزشمند بودن و خدمت کردن، سبک زندگی نتورکر است. اگر این سبک زندگی را در خودمان ایجاد کنیم یعنی اگر نتورکر بشویم، نتایج، خودشان محقق خواهند شد؛ یعنی سازمانمان بزرگ خواهد شد، آسها در مجموعهمان پیدا میشوند و نهایتاً درآمدهای کلان به دست خواهد آمد.
شاید هنوز کاملاً نکته را نگرفته باشید، نه به این دلیل که پیچیده است، بلکه به این دلیل که ساده است! ببینید مهم این است که بهجای هدفگذاری و تمرکز بر نتیجه (مثلاً پولدار شدن یا ورودی گرفتن)، بر فرایندی که آن نتیجه را ایجاد میکند تمرکز کنیم. مثلاً بگوییم «من میخواهم نتورکر باشم». حالا نتورکر چه کسی است؟ نتورکر کسی است که هر روز انرژی و انگیزهاش را در سطح بالایی نگه میدارد. نتورکر کسی است که هر روز با افراد جدیدی آشنا میشود. نتورکر کسی است که هر هفته تعداد مشخصی از افراد را با کسبوکارش آشنا میکند. نتورکر کسی است که هر هفته برای رشد فردیاش کاری میکند. پس اگر من این کارها را انجام دهم، من هم نتورکر خواهم شد و اگر نتورکر بشوم نتایج عالی خودشان برایم اتفاق خواهند افتاد.
و حالا یک میانبر این است که این فعالیتهای مهم نتورکری را تبدیل به عادت کنیم. چرا؟ چون اولاً این فعالیتها باید تکراری و مداوم انجام شوند و ثانیاً اگر این فعالیتها را آگاهانه به عادت تبدیل کنیم زودتر و با صرف انرژی کمتری نتورکر خواهیم شد.
پس یادمان باشد که مهم، نتورکر شدن است (یعنی ایجاد عادتهای نتورکری) و نه صرفاً نتورک کار کردن (یعنی صرفاً هدفگذاری برای ایجاد نتیجه). بسیاری از افرادی که در نتورک فعالیت میکنند نتورکر نیستند بلکه «نتورککار» هستند. یعنی سبک زندگی نتورکری ندارند بلکه فقط مشغول به نتورک هستند. وقتی نتورکر نباشید در نتورک به موفقیت نمیرسید یا در بهترین حالت، به موفقیتهای مقطعی و موقتی میرسید.
بسیاری از افرادی که در نتورک فعالیت میکنند نتورکر نیستند بلکه «نتورککار» هستند.
به همین دلیل الان خیلی مهم نیست که چقدر موفق یا ناموفق هستید بلکه چیزی که مهم است این است که آیا عادتهای فعلیتان شما را در مسیر موفقیت قرار میدهد یا خیر. بهعبارت دیگر، بهجای آنکه نگران نتایج فعلیتان باشید باید نگران مسیر فعلیتان باشید. یعنی مهم نیست که الان کجایید بلکه ببینید در چه مسیری قرار دارید.
ما باید عادتهای شبکهسازی، دعوت و پرزنت را در خودمان ایجاد کنیم (یعنی حرکت در مسیر) تا عضوشدنها، پیدا شدن آسها، بزرگ شدن سازمان و نهایتاً پولدار شدن، اتفاق بیفتد (یعنی مقصد). مقصد در کنترل ما نیست اما حرکت در مسیر، در کنترل ماست.
اینکه میگویند شما ۴ساله در نتورک به نتیجه میرسید در واقع منظور این است که ۴ساله باید عادتهای نتورکری را در خودتان ایجاد کنید (یعنی نتورکر بشوید) و سپس نتایج خودشان محقق خواهند شد. البته منظور این نیست که در این ۴ سال پولی در نمیآورید. نه، در میآورید و تفاوت نتورک با سایر حرفهها همین است. مثلاً شما اگر بخواهید پزشک بشوید باید سالها درس بخوانید و مهارتآموزی کنید بدون اینکه درآمدی داشته باشید. در حالی که در نتورک وقتی دارید نتورکر میشوید هم میتوانید پول دربیاورید. اما نکتهاش اینجاست که این پول، درآمد ماندگاری نیست، یعنی نمیتوانید خیلی رویش حساب باز کنید. بلکه وقتی نتورکر شدید (یعنی عادات نتورکری را در خودتان ایجاد کردید) و صاحب یک سازمان بزرگ شدید، آنوقت آن درآمد، یک درآمد ماندگار است. چون حتی اگر شرکتتان هم تعطیل شود، مهارتهای نتورکریِ شما از بین نخواهد رفت و در هر کسبوکار دیگری (و نه صرفاً نتورک) میتوانید به کمک آنها موفق شوید.
شاید در اهمیت عادتها همین یک جمله از فردریک الکساندر (Frederick Matthias Alexander) نویسنده استرالیایی کافی باشد: «آدمها آیندهشان را تعیین نمیکنند، بلکه آنها عادتهایشان را تعیین میکنند و عادتهایشان آیندهشان را تعیین میکند!»
فکر نکنید که میتوانید به موضوع عادتها بیتوجهی کنید. چون اگر آگاهانه عادتهای خوب را در خودمان ایجاد نکنیم، ناخواسته داریم عادتهای بد را در خودمان ایجاد میکنیم.
آدمها آیندهشان را تعیین نمیکنند، بلکه آنها عادتهایشان را تعیین میکنند و عادتهایشان آیندهشان را تعیین میکند!
هیچ وقت یادم نمیرود وقتی برای اولین بار پیش خودم کشف کردم که مشترییابی باید یک فعالیت مداوم باشد؛ یعنی اینکه هر روز باید با افراد جدیدی آشنا بشوم. انگار که یک پارچ آب سرد روی سرم ریخته باشند. تا آن روز فکر میکردم که صرفاً با همین دوست و آشناهایی که دارم و چند تا پرزنت و ورودی، کار تمام است. چرا اینطور فکر میکردم؟ چون تا آن زمان، تنها فعالیت شبکهسازیِ مهمی که انجام داده بودم در یک شرکت با پلن باینری بود. در آنجا یاد گرفته بودیم که فقط و فقط با آوردن ۲ نفر، کارمان تمام است. یعنی دیگر نیازی به عضوگیریِ بیشتر نیست (خوشبختانه فروش محصول هم که نداشتیم! (: ) از همان جا، این تصور غلط در ذهن من (و بسیاری از نتورکرهای ایرانی) شکل گرفت که دعوت کردن و ورودی گرفتن در نتورک، یک فعالیت موقتی است. یعنی نیازی نیست مدام در حال دعوت کردن و ورودی گرفتن باشیم. و همین باعث شد که (بهاصطلاح) لیدرهایی در ایران به وجود بیایند که خودشان دعوت کردن بلد نبودند! چرا؟ چون در کل عمر نتورکیشان فقط ۱۰ نفر را دعوت کرده بودند. خب معلوم است دیگر. چه کسی فقط با ۱۰ بار دعوت کردن، دعوت کردن را میآموزد؟ هیچکس! چون این یک مهارت ارتباطی است و باید بارها و بارها و در موقعیتهای مختلف و با آدمهای متفاوت انجام شود تا طرف بتواند ادعا کند که بر این مهارت مسلط است. پس تعجب نکنید اگر میبینید در ایران لیدرها یا بالاسری هایی داریم که بلد نیستند درست ارتباط برقرار کنند، بلد نیستند درست دعوت کنند (هیس! این یکی از بزرگترین ترسهای پنهانشان است!)، بلد نیستند حتی پرزنت کنند (البته این یک قلم را نه به دلیل تکرارِ کم، بلکه به دلایل دیگری بلد نیستند.) به همین دلیل نمیتوانیم برای رفع مسائل ارتباطیمان در نتورک، از این افراد کمک بگیریم.
در ایران لیدرها یا بالاسری هایی داریم که بلد نیستند درست ارتباط برقرار کنند، بلد نیستند درست دعوت کنند (و این یکی از بزرگترین ترسهای پنهانشان است!)
خوشبختانه امروز دیگر میدانیم که برای موفقیت در نتورک، باید سازمانی بزرگ داشته باشیم که به تعداد کافی آس در آن وجود داشته باشد. و برای رسیدن به این سازمان، ناچار باید به اندازه کافی عضوگیری کرده باشیم. و برای اینکه به اندازه کافی عضو بگیریم، باید هر هفته با افراد جدیدی آشنا شویم و هر هفته کارمان را به آدمهای جدیدی معرفی کنیم. و این کار تا پیدا شدن آسهای کل سازمانمان باید ادامه داشته باشد. و این زمانبر است. شاید ۵ سال. پس حداقل برای ۵ سال، باید هر هفته با آدمهای جدید آشنا شوید، هر هفته کارتان را به آدمهای جدید معرفی کنید تا حداقل هر ماه، یک ورودی جدید داشته باشید. این، حداقل کارِ یک نتورکر است.
یکی از خوبیهای دانستن این موضوع، این است که یک بار و فقط یک بار تصمیم میگیرید که آیا نتورک به درد شما میخورَد یا خیر. بله عزیزانم اگر با خواندن توضیحات بالا کمی وحشت کردید و بهدنبال انکار یا راه میانبری میگردید، برایتان متأسفم. چون اولاً راه جایگزینی وجود ندارد. ثانیاً من این موارد را از خودم درنیاوردم بلکه نتیجه سالها تجربه کاری خودم و مطالعه سبک کار نتورکرهای بزرگ بوده است. شاهد مثالش را میتوانید در سلسله مقالات مربوط به آسها در وبسایت دایرکتور بیابید.
اگر فکر کردید هرکسی که به نتورک ملحق شود میتواند به درآمدهای آنچنانی برسد -آن هم درآمدهای ماندگار و همیشگی- حسابی در اشتباهید. این نوع درآمدها فقط برای نتورکرهاست! نه کسانی که اسم خودشان را نتورکر میگذارند اما هیچکدام از کارهای نتورکرها را انجام نمیدهند.
پس بهتر است تکلیفمان را هرچه زودتر روشن کنیم. آیا میخواهیم نتورکر شویم یا خیر؟ البته خیلی هم نترسید. چون حتی با تمام این اوصاف، باز هم کسبوکار نتورک، یک سروگردن بالاتر از سایر کسبوکارهاست؛ یعنی مزایای بسیاری نسبت به سایر کسبوکارها دارد. بلکه منظورم این است که فکر نکنید نتورک همان طور که (به احتمال زیاد) برایتان جلوه دادهاند، «هلو برو تو گلو»ست!
(برای آشنایی بیشتر با عادتهای نتورکی، میتوانید به کتاب «قدرتِ عادت در بازاریابی شبکهای» نوشتۀ بیگ اَل مراجعه کنید. در این کتاب، بیگ ال، ما را با ۳ عادت پایهایِ نتورک آشنا میکند. این ۳ عادت آنچنان قدرتمنداند که اگر فقط همینها را در خودمان ایجاد کنیم، اصل کار را انجام دادهایم.)