مقالات

دسیسه پانزی، کی دست از سر ما برمی دارد؟!

پانزی یا اینوست

دسیسه پانزی (Ponzi Scheme) یک نوع سرمایه‌گذاری کلاه‌بردارانه است که در آن فرد یا شرکت سرمایه پذیر(کلاهبردار)، سودهایی را به سرمایه‌گذاران پرداخت می کند که از پول سرمایه‌گذاران بعدی تأمین می‌شود، بجای اینکه از سرمایه گذاری قانونی در فعالیت های اقتصادی بدست آمده باشد. سرمایه پذیران در این طرح ها معمولا سرمایه گذاران را با وعده ی سودهای بالاتر از سایر سرمایه گذاری ها ترغیب می کنند،  سود هایی که از طرفی هم بطور غیرعادی بالا است و هم خیلی باثبات و کم ریسک است. معمولا هم بصورت کوتاه مدت پرداخت می شود.

نام این نوع فعالیت برگرفته از اسم آقای چارلز پانزی است که برای استفاده از این ترفند در ۱۹۲۰ بدنام شد. پانزی این روش را اختراع نکرده بود اما فعالیت او چنان پولی را به خود جذب کرد که اولین موردی بود که در سرتاسر ایالات متحده شناخته شد. طرح اولیه ی آقای پانزی کاملا قانونی و بر اساس خرید و فروش همزمان یک نوع کوپن‌ بین‌المللی بود، هر چند به زودی پول سرمایه‌گذاران را جهت پرداخت به سرمایه‌گذاران قبلی بکار گرفت.

طرح های پانزی

آقای پانزی در ۱۹۲۰ در حال کار در دفترش در بوستون آمریکا

سناریوی این روش تقریباً مانند این مثال است: فرض کنید آقای کلاهبردار، به شما وعده می دهد که اگر پولتان را به وی بدهید تا در کارش سرمایه گذاری کند او نیز ماهیانه یک سود ۱۰ درصدی به شما بازمی گرداند. شما نیز پول خود را دو دستی به وی می دهید. اصلا چرا ندهید؟ سود او چندین برابر بیشتر از سودهای رایج بانکی و بازار کار است. نکته جالب اینجا است که آقای کلاهبردار اصلا پول شما را سرمایه گذاری نمی کند. تنها کاری که می کند این است که پایان هر ماه خیلی شیک و تر و تمیز، طبق وعده اش، ۱۰ درصد از پول خود شما را به حساب شما واریز می کند. خب گند کار او کی در خواهد آمد؟ او ۱۰ ماه فرصت دارد تا پول شما بطور کامل به عنوان سود و نه به عنوان اصل پول به شما برگردانده شود. بعبارتی بعد از گذشت ۱۰ ماه، باید حالا اصل پول شما را برگرداند که نمی تواند. اما کار به همین جا ختم نمی شود. آقای کلاهبردار، در این ۱۰ ماه بیکار نمی نشیند و سراغ یک نفر دیگر می رود و از او هم پولی به عنوان سرمایه گذاری می گیرد. خب حالا کمی خیالش راحت تر است چون باز پس دادن پول شما برایش راحتت تر شده است! البته جالب است که شما هم بیکار نمی نشینید! شروع می کنید به صحبت با اطرافیان تان، و از سود بالای این سیستم حرف می زنید و در واقع شما هر برای آن سرمایه گذار جور می کنید و بدین شکل سیستم را قویتر می کنید. غافل از اینکه در حال باد کردن یک بادکنک هستید.

البته گاهی اوقات هم یک شرکت سرمایه پذیر که در ابتدا کاملا قانونی شروع به کار کرده است، بخاطر ناتوانی در بازپرداخت سودهای وعده داده شده، بجای اعلام ورشکستگی، خود را در دام این طرح کلاهبرداری می اندازد. بدین صورت که شرکت سرمایه پذیر، بطور کاملا قانونی و با ابزار مالی کاملا شناخته شده، ابتدا شروع به جذب سرمایه گذار می کند. یعنی تا به اینجا فعالیت شرکت کاملا سالم است. اما چون پس از مدتی به دلایل مختلف، سوددهی مورد نظر را ندارد اقدام به بازپرداخت سودهای سرمایه گذاران قدیمی از پول سرمایه گذاران جدید کرده و خواسته یا ناخواسته در این دام می افتد. بعبارتی صرف اینکه یک شرکت قانونی است و یا از ابزار شناخته شده استفاده می کند دلیل بر سالم بودن آن نیست، بلکه تمامی فعالیتهای شرکتهای مالی مخصوصا شرکت های سرمایه پذیر باید بطور دائمی توسط سازمانهای نظارتی تحت نظارت باشند تا از این چرخشهای فریبکارانه جلوگیری به عمل آید.

در این طرح ها، معمولا سودهای خیره کننده ای به سرمایه های اولیه وعده داده می شود و از اصطلاحات قلمبه سلمبه ی مالی از قبیل هایپ (سرمایه گذاری های با بازگشت بالا high-yield investment programs) یا آفشور (سرمایه گذاری در کشورهایی که قوانین مالی مساعدتری دارند offshore investment) برای فریفتن افراد ممکن است استفاده شود. در اینگونه طرح ها، سرمایه پذیر از عدم صلاحیت و کمبود سواد مالی سرمایه گذار سوء استفاده می کند و یا ادعاهایی می کند از این قبیل که ما یک استراتژی سرمایه‌گذاری انحصاری داریم که باید برای اطمینان از برتری رقابتی، محرمانه نگه داشته شود!

یکی از دلایل پایداری این سیستم این است که سود بالا سرمایه گذاران را تشویق می کند که سودشان را از سیستم برداشت نکنند و آن را دوباره در سیستم سرمایه گذاری کنند؛ بنابراین سرمایه پذیر عملاً مجبور به پرداخت مبلغ خالص زیادی نیست؛ بلکه خیلی ساده در هر دوره محاسبه سود، فقط صورت هایی به سرمایه‌گذاران می فرستد که نشان می‌دهد که آنها چقدر سود کرده اند! و در واقع با این روش، این ادعای فریبکارانه که این سیستم سوددهی بالایی دارد را درست جلوه می دهد. یعنی سرمایه گذاران در واقع بجای سود فقط دارند عدد تحویل می گیرند!

(بعضی ها هنوز یادشان هست که چیزی شبیه این در گلدکوئست هم اتفاق افتاد. در آنجا هم شرکت، بعد از مدتی، دیگر بجای پرداخت پورسانت ها بصورت چک بانکی، اقدام به پرداخت بصورت e-card نمود. در واقع بجای پول، به شما عدد داده می شد که دوباره در سیستم خرج  شود. بعبارتی بعد از مدتی، دیگر اصلا پولی از سیستم خارج نمی شد و فقط به آن وارد می شد. با وجود این، چون در رشد هرمی تعداد خریدها بیشتر از پورسانت ها است در نتیجه e-card کم هم می آمد و افراد مجبور بودند به حساب شرکت پول واریز کنند و دوباره برای خرید هایشان e-card بگیرند. بماند که پس از مدتی e-card تقلبی هم درآمد! یعنی دوبله کلاهبرداری می کردند!! یکی از دلایل اینگونه کلاهبرداری های ساده ولی گسترده، عدم کنترل به موقع این فعالیت ها توسط سازمانهای نظارتی است که راه را برای ورود کلاهبرداران باز می گذارد.)

از دیگر روش هایی در این سیستمها استفاده می شود این است که شرکت یا فرد سرمایه پذیر، با ارائه پلن‌های جدید به سرمایه‌گذاران، سعی می کند برداشت سود توسط آنها را به حداقل برساند. مثلا پیشنهاد می دهد که یک پلن دوم آورده ایم که در آن نمی توانید سودتان را تا فلان وقت برداشت کنید اما در عوض سود بالاتری هم نسبت به پلن اول دارد. از طرف دیگر برای جذب سرمایه بیشتر به سرمایه گذاران اجازه نمی دهد که پولشان را از پلن اول به دوم انتقال دهند! و بدین ترتیب باز هم سرمایه بیشتری به شرکت سرازیر می شود!! اگر هم تعدادی از سرمایه‌گذاران بخواهند که مثلا بر اساس قوانین شرکت، پول خود را برداشت کنند، درخواست آنها بی درنگ انجام می‌شود، که این عمل باعث تقویت این توهم برای سرمایه‌گذاران دیگر می شود که «دیدی چه کار کرد! پس حتماً این شرکت سالمه!!!»

فروپاشی یک دسیسه ی پانزی

سرنوشت این نوع فعالیت، فروپاشی است. زیرا سودهای واقعی آن (اگر اصلاً هیچ سودی حاصل از یک فعالیت اقتصادی در کار باشد)، کمتر از پرداختی وعده داده شده به سرمایه‌گذاران است. معمولاً این سیستم قبل از آنکه دچار فروپاشی شود بوسیله مراجع قانونی برهم زده می‌شود. چنین سیستمی مورد سوءظن قرار می گیرد چون صاحبان آن، اسناد اعتباری ثبت نشده می‌فروشند. همچنان که سرمایه‌گذاران بیشتری درگیر می‌شوند، احتمال اینکه توجه مراجع قانونی به آن جلب شود بیشتر می‌شود.

اما به هر دلیلی اگر توسط مراجع قانونی متوقف نشود به یکی از دلایل زیر از هم می پاشد:

  1. صاحبان شرکت سرمایه پذیر با تمام پولهای باقی‌مانده سرمایه‌گذاری‌ها (منهای مبالغی که قبلاً به سرمایه‌گذاران پرداخت شده است) ناپدید خواهند شد.
  2. این سیستم به یک جریان مداوم از سرمایه‌گذاری‌ها نیاز دارد تا سودهای بالاتر را بپردازد. در نتیجه وقتی که سرمایه‌گذاری کند شود، سیستم کم کم در پرداخت سودهای بالا دچار مشکل شده و بنابراین شروع به فروپاشی خواهد کرد (و طبیعتاً هرچه سودهای وعده داده شده، بالاتر باشند خطر فروپاشی هم بیشتر است). دلیلش هم این است که وقتی سرمایه گذاران به توانایی بازپرداخت سیستم شک کنند، اغلب وحشت عمومی ایجاد می‌شود که این خودش باعث می شود افراد بیشتری شروع به درخواست پول خود ‌کنند.
  3. فشارهای بیرونی به سرمایه گذاران مثل یک رکود اقتصادی بزرگ (مثل نمونه Madoff و بحران اقتصادی سال ۲۰۰۸) هم می تواند باعث شود که بسیاری از آنها، بخشی یا تمام پول خود را درخواست کنند؛ البته نه لزوماً بخاطر از دست دادن اعتماد نسبت به سرمایه‌گذاری.

سیستم های مشابه

معمولا دسیسه پانزی با دسیسه هرمی (Pyramid Scheme) و یا با بازاریابی چندسطحی (MLM یا همان بازاریابی شبکه ای) اشتباه گرفته می شود. دلیلش هم این است که گاهی اوقات شرکت هایی که به شکل پانزی کار می کنند به سرمایه گذاران قدیمی به خاطر معرفی سرمایه گذاران جدید، پورسانت هم می دهند. یعنی مثل دسیسه های هرمی و بازاریابی چندسطحی از سیستم پورسانت دهی چندسطحی هم استفاده می کنند، و در نتیجه باعث ایجاد سوء تفاهم می شوند. اما دسیسه پانزی لزوماً نیازی ندارد که از سیستم پورسانت دهی چند سطحی استفاده کند در حالیکه در دو سیستم دیگر، چندسطحی بودن پورسانت دهی الزامی است. البته یک شباهت بارز پانزی و دسیسه هرمی در این است که هر دو برای پرداخت سود به قبلی ها باید ورودی جدید بگیرند در حالیکه در بازاریابی چندسطحی برای پرداخت سود، فقط باید محصول فروخته شود و نیازی نیست فرد جدیدی وارد سیستم شود. برای آشنایی بیشتر با تفاوت های دسیسه هرمی و بازاریابی شبکه ای می توانید به مقاله «بازاریابی شبکه ای و طرح های هرمی» برگرفته از رهایی گرفتاری مالی مراجعه کنید.

پانزی در ایران

طرح های کلاهبرداری پانزی، به شکلهای متفاوت و در دوره های مختلفی، کشور ما را نیز مورد عنایت خود قرار داده است. یکی از اولین آنها، یک سیستم کلاهبرداری موسوم به اینوست (Invest) که با نام تجاری سوئیس کش (Swiss Cash) وارد ایران شد. از آن پس نیز سیستمهای مشابه بسیاری که اکثراً دستپخت برو بچه های داخلی بودند بالا آمد که البته بدرستی در ایران غیرقانونی اعلام شده و افراد فعال در این سیستمها (مخصوصا لیدرهایشان) تحت پیگرد قانونی قرار گرفتند. این سیستمها همگی همان دسیسه معروف پانزی بودند و اکثرشان هم به افراد بابت جذب سرمایه گذار، پورسانت می دادند یعنی سیستم چندسطحی هم داشتند. متاسفانه این سیستمها نه تنها سرمایه های بسیاری به جیب زدند بلکه باعث ایجاد جو منفی تری نسبت به بازاریابی شبکه ای شدند.

نکته جالب توجه این است که این سیستمها مدام و نه به شکلهای مختلف بلکه با همان شکل قبلی و فقط با اسم های مختلف دوباره برمی گردند و کلاهبردای می کنند و می روند و دوباره چند سال دیگر برمی گردند و از نو! همین پارسال بود که یکی از آشنایانم در مورد GGFreserve برایم صحبت کرد و اینکه در مورد سرمایه گذاری در آن سؤال کرد. وقتی به توضیحاتش گوش دادم دیدم دقیقا دوباره سیستم سوئیس کش را معرفی می کند! کلمه به کلمه! وقتی دیدم با توضیحات من قانع نشد ناچار کمی برایش جستجو کردم. برای مثال با یک جستجوی ساده در وبسایت Alexa دیدم که بیش از ۹۸ درصد از کاربران این وبسایت ایرانی هستند! خب بنظر شما چگونه است که مدیران آن شرکت، آن هم پس از سالیان سال(!) سرمایه گذاری، دلشان برای ایرانی ها سوخته و فقط به ایرانیها حاضرند خدمت کنند. بگذریم از متن انگلیسی افتضاح و طرح ابتدایی وبسایت و حتی نمادهای مثلا معتبری که هیچکدام دلیلی بر صحت ادعای رؤسای شرکت نبود. متاسفانه آشنای مورد نظر من صحبتهای مرا قبول نکرد و الان هم چند ماهی هست که وبسایت پایین رفته و خبری از مدیران واقعی و غیرواقعی شرکت نیست. امیدوارم که وی جزو هزاران نفری نباشد که نه تنها سرمایه خود را به باد داده اند بلکه بعضاً با اطرافیان خود دچار مشکل شده و در حال پیگیری شکایت از کسانی هستند که خودشان هم آنها را نمی شناسند!!

هدف اینگونه طرح ها معمولاً اغواء کردن افرادی است (چه عامی و چه غیر عامی) که هنوز نتوانسته اند اسب سرکش طمع شان را افسار بزنند و هنوز در خواب و خیال یک شبه پولدار شدن اند. این افراد در همه زمانها و در همه جای دنیا هستند. مثلا در سال ۲۰۰۸ در همین آمریکا با آن همه دبدبه و کبکبه که مثلا نماد تجارت آزاد است و غولهای کسب و کار و سرمایه گذاری همگی در آنجا فعال اند، کاشف به عمل آمد که زیر گوش دهها سازمان نظارتی با قوانین بسیار سختگیرانه، آقایی بنام برنارد مادوف (Bernard Madoff) حدود یک دهه در حال اجرای یک سیستم کلاهبرداری پانزی به ارزش ۶۵ میلیارد دلار بوده است! (اما دمش گرم، بعد از مدتها بالاخره یه عدد بیشتر از اختلاسهای خودمان هم پیدا کردم! J ) بعدش هم برای اینکه یه جوری ماست مالی کنند شروع کردند به گیر دادن به همه سیستمهای مالی، که معروف شد به دوره جنون پانزی در آمریکا(Ponzi Mania)!

هدفم از ذکر مثال بالا این است که این موضوع، جهان اول و سوم نمی شناسد. چون دست می گذارد روی چیزهایی که نقطه مشترک همه مردم دنیا است. تا زمانی که سواد مالی مردم پایین است از این سیستمها هم داریم! در واقع مشکل اصلی، نه کلاهبرداری آنها بلکه بی سوادی مالی مردم خودمان و صد البته طمع شان است که چشم و گوش شان را بر حقایقی اینچنین واضح، کور و کر می کند.

پس از اینکه در اواخر سال ۱۳۸۴ به تفاوت های سیستمهای کلاهبرداری و سالم پی بردم، شروع کردم به توضیح این تفاوت ها به دوستانم و کسانی که مثلا در آن دوران نتورک کار می کردند. ابتدا با خودم فکر می کردم وقتی دوستانم توضیحات مرا بشنوند قانع می شوند و دست از فعالیت در این سیستم های کلاهبرداری بر می دارند. خب بالاخره آنها هم وجدان داشتند! اما به موضوع جالبی برخوردم. اینکه متاسفانه بسیاری از مردم تا زمانی که در جایی کلاهشان برداشته نشده، برایشان مهم نیست که کلاه کسی دیگری برداشته می شود یا نه! یعنی حاضرند در یک سیستم کلاهبرداری کار کنند مادامی که کلاه خودشان برداشته نشود! خلاصه یعنی فقط آنهایی با من همنوا می شدند و حرفهایم را با گوش جان می شنیدند که پولشان را از دست داده بودند! بقیه کسانی که پول بدست آورده بودند ظاهرا برایشان مهم نبود که چند نفر به خاطر کار آنها پولشان را از دست داده اند.

متاسفانه وقتی خودمان به خودمان رحم نمی کنیم این سیستمها قویتر می شوند و راحت تر گوشمان را می بُرند.

چگونه گول نخوریم؟!

در هنگام مواجهه با پیشنهادات سرمایه گذاری اگر به مشخصه های زیر برخوردید مراقب باشید:

  • پیشنهاد پرداخت سود تضمین شده ی بالا با ریسک کم
  • پرداخت سود بدون توجه به شرایط متغیر بازار
  • شرکت مورد نظر بطور رسمی در هیچ جایی در ایران ثبت نشده و مجوزهای لازم برای جذب سرمایه را ندارد.
  • هیچ دلیلی وجود ندارد که چون تا حالا سودها را پرداخت کرده پس در آینده هم پرداخت خواهد کرد.

در مورد بند سوم در بالا این را بدانید که در سیستمی سرمایه گذاری کنید که در صورت کلاهبرداری، حداقل دست تان بهش برسد! آخر با چه عقلی می توان میلیون ها تومان پول بی زبان را به شرکتی داد که فقط وبسایتش را می بینیم.

به عنوان آخرین کلام، اگر باز هم راضی نشدید و می خواهید به این سیستمها بپیوندید و برایتان مهم نیست که کسی از سود کردن شما ضرر می کند یا نه، پس حداقل برای محافظت از خودتان هم که شده به این نصیحت گوش کنید که:

پولهای ضروری تان را به هیچ وجه وارد این سیستمها نکنید. فقط مبالغی را بگذارید که اگر آنها را از دست دادید خیلی ناراحت نشوید و مثلا به نان شب تان گرفتار نشوید! (چون واقعاً این اتفاق ها را به چشم خودم دیده ام!)

بنظر من اگر کسی وجدان داشته باشد همین قدر که شک کند پولی که به عنوان سود به او برگردانده می شود برای افراد بیچاره ای است که مثلا خانه یا اعضای بدن خود را برای سرمایه گذاری در این کار فروخته اند دیگر لحظه ای برای خروج از این کار درنگ نخواهد کرد. به امید روزی که ما این نکته را بفهمیم که وقتی زندگی فرد دیگری برای یک شبه پولدار شدن ما آسیب می بیند، این اتفاق، گریبان همه جامعه را خواهد گرفت حتی خانواده خود ما را. چرا که

بنی آدم اعضای یک پیکرند              که در آفرینش ز یک گوهرند

چو عضوی به درد آورد روزگار             دگر عضوها  را  نماند  قرار

تو کز محنت دیگران بی غمی           نشاید که نامت دهند آدمی

با حرّافی درباره اینکه این ابیات بر سردر سازمان ملل نقش بسته، ما به جایی نمی رسیم! باید کمی اهل عمل باشیم.

منابع

دوستانی که علاقمندند دقیق تر در جریان نمونه های این روشها در سایر کشورها قرار بگیرند می توانند به موارد زیر مراجعه کنند.

https://fa.wikipedia.org/wiki/ ترفند_پانزی

https://en.wikipedia.org/wiki/Ponzi_scheme

http://www.sec.gov/answers/ponzi.htm

https://en.wikipedia.org/wiki/List_of_Ponzi_schemes  (شامل لیست مفصلی از پانزی ها)

http://www.investopedia.com/terms/p/ponzischeme.asp

6 نظر در “دسیسه پانزی، کی دست از سر ما برمی دارد؟!

  1. مجید گفت:

    واقعا اگر کمپانی اینقدر هنر داشته باشه که این سودهای تخیلی رو بده ، خوب قطعا دلش برای ما نخواهد سوخت و سرمایه خودش رو با این روش ها چندبرابر میکنه … مگر اینکه بخواهیم باور کنیم که تعهد اخلاقی دارن مدیرانش که همه رو پولدار کنن ، یا به عبارتی پول بقیه رو هم بکارند که درخت پول در بیاد و … قطعا در حالت عادی این برای همه قابل فهم هست ، ولی امان از وقتی که طمع دستیابی به رویاها اونهم خیلی سریع ، به جان آدم بیوفته ، اون وقت دیگه کسی رو که تلاش میکنه واسه نفهمیدن ، نمیشه بفهمونی بهش ، باید برای همون نفهمیش احترام قایل بشی و فرار کنی .

  2. مهدی گفت:

    عالی
    چن وقتی میشه از طرف یکی از دوستان تحت فشار برای سرمایه گذاری در unique finance بودم با توجه به تحقیقات و علمی که به بورس داشتم دچار شک شدم الان با این مقاله و نکات که گفتین مظمین شدم
    تشکر

    1. عباس گفت:

      با سلام خدمت شما دوست عزیز به نظر من اشتباه بزرگی کردید که به یونیک فایننس نه گفتید ! چون من ۳ ساله که دارم کار میکنم و هیچ مورد بدی رو هم تا حالا ندیدم و کمپانی هم داره با قدرت به کارش ادامه میده! به نظر من بهترین کار تحقیق کردن و پرسیدن سئوال از کسانی است که کار رو بلدن

  3. مصطفی گفت:

    سلام. وقت بخیر.
    ۱)آیا اگر شرکتی بدون نیاز به جذب نفرات دیگر باز هم سود بدهد که این سود با توجه به شرایط بازار متفاوت باشد و با آموزش افراد بتوان سودی بالاتر و حداقلی را کسب کرد باز هم پونزی محسوب میشود؟
    ۲) در صورتی که نفری را جذب سیستم نکرد و سودی را دریافت کرد تا چه زمانی میتوان مطمین شد که سیستم درست کار میکند؟ تا پایان بازگشت سرمایه؟ فرض بفرمایید این بازگشت سرمایه بیش از ی سال باشد آیا منطقی است که تا این مدت فعالیت نکرد؟

    1. مهدی کریمی اصل گفت:

      سلام آقا مصطفی
      متاسفانه سوال شما رو خوب متوجه نشدم اما امیدوارم این جواب به کارتان بیاید:
      ۱- اینکه شرکتی واقعا بدون جذب افراد جدید، مدتها سود بدهد خودش نشانه ی خوبی است برای اینکه احتمال پانزی بودن آن شرکت را کم کند. چون پانزی ها برای پرداخت سودهای اعضای قبلی، مجبورند عضو جدید بگیرند تا پول اعضای جدید را به عنوان سود به نفرات قبلی پرداخت کنند.
      ۲- اما در مورد سلامت شرکت، به این راحتی نمی توان نظر داد. معمولا بهترین راه برای فهمیدن سلامت شرکت، از طریق سازمان های دولتی ناظر بر شرکتهای سرمایه گذاری است که متاسفانه این کار در ایران به درستی انجام نمی شود. (البته اگر هم انجام بشود خیلی از مردم به دلیل فضای عدم اعتماد بین دولت و مردم، به هشدارهای حکومتی اهمیت چندانی نمی دهند.) تنها راهی که برایتان می ماند تحقیق شخصی است که آن هم کار سختی است چون معمولا این شرکتها به هر کسی اجازه ی دسترسی به اسناد و مدارک شان را نمی دهند.
      در مورد مدت زمان هم، هیچ زمانی نمی تواند شما را از سلامت سیستم مطمئن سازد چون شاید سرمایه ی شما را برگردانَد اما سرمایه ی دوستان تان را بخورَد!
      البته از همه ی این حرفها که بگذریم، شرکتهایی که فعلا در ایران، ادعای پرداخت این نوع سودها را می کنند نیازی به تحقیق هم ندارند. بلکه با یک نگاه ساده (و نه از روی طمع!) به راحتی می توان تشخیص داد که چه کلاه بزرگی در انتظارتان است.
      کامیاب باشید

  4. عباس گفت:

    مطلب خیلی خوبی بود تشکر از آگاهی که به ما میدید به نظر من باید همه جوانب را بسنجیم و بعد تصمیم بگیریم

دیدگاهتان را بنویسید