رشد سریع برای شرکت های بازاریابی شبکه ای و لیدرهای شان، همواره فریبنده و انگیزه بخش بوده است. هیچ کس از رشد سریع بدش نمی آید. اما پیشرفت، رشد سریع و مخصوصا اول بودن همانقدر که هیجان انگیز و دلچسب است در عین حال می تواند گیج کننده و نگران کننده هم باشد. وقتی شما در کاری اول هستید الگوی موفقی برای تقلید و کپی برداری ندارید. بیشتر راه حل ها را باید خودتان بسازید چون کسی قبل از شما به آن مسائل برنخورده است. شرکت های بیز و بادران، تقریبا در این شرایط هستند. چون تاکنون هیچ شرکت بازاریابی شبکه ای در ایران به این اندازه از فروش دست پیدا نکرده و طبیعتاً با مسائل آن برخورد نکرده است. مسلماً این دو شرکت، از مزایای متعدد پیشگام بودن بهره مند گشته اند. این دو شرکت برای رسیدن به اینجا با مسائل متعددی دست و پنجه نرم کرده اند. اما چیزی که بنظر من در این مقطع زمانی باید برای این دو مهم باشد، موضوع اشباع است.
با اینکه اشباع، یکی از موضوعات مهم در بازاریابی شبکه ای است اما متأسفانه تا به امروز در ایران به درستی به این موضوع پرداخته نشده است. همانطور که در مقاله «اشباع در بازاریابی شبکه ای، افسانه نیست!» اشاره کردیم برای شرکت های بازاریابی شبکه ای و همچنین پیرامیدها، به شرطی که سرعت رشد تعداد اعضای شبکه شان از حد مشخصی بیشتر باشد اشباع بطور منطقه ای اتفاق می افتد. در واقع برای اکثر شرکتهای بازاریابی شبکه ای حداقل بطور منطقه ای این اتفاق می افتد. یعنی مثلا اگر شرکت بادران در شهر کرج از یک حدی سریعتر عضوگیری کند پس از چند سال به دلیل اشباع عملیاتی، سرعت رشدش بطور چشمگیری کاهش می یابد.کلاً هر شرکتی روزی به این نقطه می رسد مگر اینکه آنقدر آهسته فعالیت کند که نرخ رشد جمعیت و سایر عوامل مؤثر، باعث شود که اشباع را تجربه نکند. برای دو شرکت بیز و بادران این اتفاق در حال رخ دادن است. و اگر تاکنون فکر درستی برای این موضوع نکرده اند بهتر است از همین حالا شروع کنند.
پیشرفت، رشد سریع و مخصوصا اول بودن همانقدر که هیجان انگیز و دلچسب است
در عین حال می تواند گیج کننده و نگران کننده هم باشد.
راههای مقابله با اشباع
معمولا شرکت ها و لیدرهای بازاریابی شبکه ای در مقابله با اشباع این راه حل ها را در پیش می گیرند:
- دسته ی اول، کلا اشباع را انکار می کنند و هر کسی را هم که می گوید «دیگه اشباع شده»، به باد فحش می گیرند! انگار که کُفر می گوید! خُب اینها باید منتظر عواقب این بی توجهی شان باشند. همانطور که سیستم های پیرامیدی گذشته، این عواقب را تجربه کردند.[۱]
- دسته ی دوم، باهوشترند واشباع را می فهمند، هر چند صدایش را جلوی زیرمجموعه هایشان درنمی آورند که خدای نکرده، به پایین، منفی نداده باشند. این باهوش ها برای رفع اثرات اشباع، به اصطلاح دست را به شهرها و کشورهای دیگر می برند. در واقع از اشباع منطقه ای فرار می کنند. هر چند خودشان هم واقف اند که با این کار فقط خودشان از اشباع گریخته اند و تقریبا تمامی افرادی که در شهرهای اشباع شده حضور دارند هنوز مسئله شان حل نشده است! اما خب این چه ربطی به آن لیدرها دارد! هر کسی می تواند دستش را به جاهای جدید ببرد تا سازمانش اشباع نشود!
راه حل اول که هیچ. اما راه حل دوم، راه حل بیشتر لیدرهای پیرامید کار است. یعنی لیدرهایی که یا در پیرامیدها کار می کنند و یا در شرکت های سالم بازاریابی شبکه ای، پیرامیدی کار می کنند! (برای آشنایی بیشتر با این لیدرها به مقاله «تیم شما به کدام طرف نزدیک تر است؟!» مراجعه کنید.) این لیدرها چون از ابتدا اصلاً بنایی برای فروش مکرّر محصولات به بیرون از شبکه نداشته اند و بیشتر پورسانت شان را از خرید اولیه ی اعضای جدید و خرید زورکی افراد قدیمی بدست می آورند، چاره ای ندارند جز اینکه از مناطق اشباع شده جیم بزنند و دست جدیدی در یک منطقه ی جدید راه بیاندازند.
- راه حل سوم، کم کردن سرعت است! بله، این هم راه خوبی است و مزایایی هم دارد اما متأسفانه استفاده از این روش برای بادران و بیز کمی دیر شده است! به همین دلیل این راه حل را اینجا بحث نمی کنیم. البته به درد شرکت های بازارایابی شبکه ای نوپا می خورد. (برای آشنایی بیشتر با این موضوع می توانید به مقاله «رشد ارگانیک یا رشد سریع؟» مراجعه کنید.)
- راه حل چهارم، راهی است که به درد تیم هایی می خورد که اولا بازاریابی شبکه ای کار می کنند و نه پیرامید، و ثانیا مهمتر اینکه، بازاریابی شبکه ای را سالم کار می کنند! مگر می شود بازاریابی شبکه ای را ناسالم کار کرد؟! بله. همانطور که در مقاله « تیم شما به کدام طرف نزدیک تر است؟!» توضیح داده شد، در یک شرکت بازاریابی شبکه ای سالم، یک تیم می تواند سالم کار کند و تیم دیگر ناسالم کار کند! یعنی بهتر است از این به بعد نگوییم در یک شرکت سالم کار می کنم بلکه دقیقتر این است که بگوییم من در یک تیم سالم کار می کنم. بگذریم. در این راه حل، لیدرها بجای ترک کردن تیم شان، به جای تمرکز روی عضوگیری، به کمک شرکت شان بر فروش محصولات تمرکز می کنند و سازمان شان را از یک سازمان عضوگیری به یک سازمان فروش تبدیل می کنند. در ادامه توضیح می دهیم که این کار به همین سادگی ها هم نیست!
بیز و بادران چه راه حلی را انتخاب کرده اند؟
بادران و بیز نسبت به بقیه شرکت های موجود، خیلی خوب و سریع رشد کرده اند و به همین دلیل خیلی زودتر از سایر شرکت ها دارند به اشباع نزدیک می شوند. از طرفی هم، تا حالا جوری عمل کرده اند که به نظر من برای مقابله با اشباع قریب الوقوع، کاملاً بی سلاح اند! چطور؟ اینطور که این دو شرکت (و البته تیم های شان) تمرکزشان بیشتر بر فروش فرصت درآمدی (یعنی عضوگیری) بوده تا فروش محصولات. یعنی مدام روی پلن هایشان و اینکه کدام یک بیشتر پورسانت می دهد مانور می دادند و هنوز هم می دهند.[۲] شاید تمرکز بر فروش فرصت درآمدی به خودی خود اشکالی نداشته باشد اما باعث می شود که در کل، سطح کیفی محصولات شرکت پایین باشد. چون محصولات یا اصلا به خارج از شبکه فروخته نمی شوند و یا با قیمت های بسیار پایین فروخته می شوند که طبیعتاً کیفیت پایین را برای خریدار توجیه می کند. در نتیجه، اکثر محصولات این دو شرکت به گونه ای نیستند که افراد داخل شبکه بعد از ریزش، بخواهند باز هم آنها را مصرف کنند. (دقت کنید گفتم اکثر و نه همه!) یعنی خیلی از افراد فعال در این شرکت ها بخاطر محصولاتشان آنها را انتخاب نکرده اند بلکه بخاطر فرصت درآمدی در آنها فعالیت می کنند.
با این اوصاف عموم تیم های فعال در بیز و بادران برای مقابله با اشباع به راه حل دوم متوسل شده اند. یعنی دست شان را به شهرها و کشورهای دیگر گسترش می دهند. البته لیدرها خودشان می دانند که این راه حل فقط به درد خودشان می خورد و نه به درد کل مجموعه! توجیه شان هم طبیعتاً این است که خب اگر آنها هم دوست دارند بروند دست شان را به شهرها و کشورهای دیگر ببرند! اما غافل از اینکه این روش، درد مناطق اشباع شده را حل نمی کند. در این مناطق چون عضوگیری قطع می شود و محصولات قابلیت فروش مناسبی دارند و از طرفی بچه ها هم توانایی فروش به خارج از شبکه را ندارند، طبیعتاً شبکه فرو می پاشد! یعنی شبکه ای که با این همه زحمت شبانه روزی بر پا شده بود به یکی دو ماه منهدم می شود!
تنها راه حل عملی برای شرکتهایی مثل بادران و بیز
با توجه به اینکه هر دو شرکت بادران و بیز، در شُرف اشباع هستند و لیدرهای شان هم به این راحتی حاضر نیستند که به جایی کمتر از بیز و بادران رضایت دهند، پیش بینی من این است که هر کدام از این دو که زودتر این اقدامات اصلاحی را انجام دهد به یکباره رشد وحشتناکی را تجربه خواهد کرد! چرا؟ چون لیدرها و تیم های فعال رقیبش را جذب خواهد کرد! چطور؟ چون توانسته برای اولین بار در ایران جلوی ریزشهای فراگیر ناشی از اشباع را بگیرد. و این برای لیدرها از نان شب هم مهمتر است! پس برویم سراغ راه حل عملی پیشنهادی به این دو شرکت.
اشباع در بازاریابی شبکه ای، در عمل و بطور منطقه ای اتفاق می افتد.
این کابوس مدیران و لیدرهای تمامی شرکت هایی است که به سرعت رشد می کنند.
تنها راه حل عملی این شرکت ها، راه حل چهارم است. اما مشکل اینجا است که تیمهای فعال در این دو شرکت با همه ی توانایی هایشان هنوز نتوانسته اند در مقیاس وسیع، بازاریابی شبکه ای را بصورت سالم کار کنند. پس چطور می توانند از راه حل چهارم استفاده کنند؟ جواب این است که ناچارند. آنها برای بقای پورسانت شان هم که شده باید یک سری اقدامات اصلاحی انجام دهند، هم لیدرها و هم شرکت ها.
اقدامات اصلاحی شرکت ها و لیدرها برای مقابله با اشباع
اقدامات اصلاحی شرکت ها: الف- اصلاح سبد محصولات ب- راه اندازی واحد مارکتینگ
الف- اصلاح سبد محصولات: این شرکت ها به منظور مقابله با اشباع، باید به اصلاح سبد محصولات شان بپردازند. منظورم از اصلاح این است که محصولات شان را با محصولاتی جایگزین کنند که در اصطلاح مارکتینگ، پوزیشنینگ مناسبی دارند. یعنی مشتریان دلایل محکمی برای خرید آنها داشته باشند. به عبارت ساده تر، از این به بعد هر چیزی را به خورد سازمانشان ندهند! بله، تا امروز توجیه داشت. چون سازمانی چند صد هزار نفری داشتند که بی محابا رشد می کرد و مدیران حتی اگر هم می خواستند باز هم فرصت آماده سازی کلّی محصولات با کیفیت را نداشتند، به همین دلیل بیشتر به کمیت فکر می کردند تا به کیفیت. اما امروز این کار توجیه ندارد. چون اگر به این کارشان ادامه دهند حکم مرگ زودهنگام شبکه شان را امضا کرده اند. چون وقتی شبکه شان به اشباع عملیاتی نزدیک شود دیگر نمی شود به اسم پلن و پورسانت های آنچنانی، ورودی گرفت. اینجا همان جایی است که حداقل باید محصولات، خودی نشان بدهند. چون اگر در این زمینه حرفی برای گفتن نداشته باشند کلاهشان واقعاً پس معرکه است، و به مراتب سریعتر از سرعت رشدشان، ریزش های شان اتفاق خواهد افتاد. شخصاً غصه ام می گیرد وقتی می بینم با این همه زحمت رشد کرده اند و حالا که وقت کسب نتایج اساسی است باید دست بسته، شاهد ریزش تمام آن چیزی باشند که تا حالا به خاطرش خون دلها خورده اند! خلاصه کلام اینکه محصولات باید به گونه ای باشند که افراد با فروش آنها و بدون ورودی گرفتن، باز هم پورسانت قابل ملاحظه ای داشته باشند.
ب- راه اندازی واحد مارکتینگ: باور کنید خجالت می کشم درباره ضرورت واحد مارکتینگ برای این دو شرکت و حتی بقیه شرکت های بازاریابی شبکه ای در ایران صحبت بکنم اما چاره ای نیست! واقعیت این است که در بسیاری از کشورها دهها سال است که واحد مارکتینگ، اساسی ترین بخش یک شرکت به حساب می آید. اما بین شرکت های بازاریابی شبکه ای در ایران (با اینکه اسم بازاریابی را با خود یدک می کشند) هنوز ضرورت این واحد احساس نشده است. حتی در بعضی شرکت ها یک نفر هم مسئول مارکتینگ نیست چه برسد به واحد مارکتینگ! دلیل اهمیت راه اندازی این بخش برای شرکت ها این است که با راه اندازی این بخش، تمرکز شرکت خود بخود به سمت فروش محصولات کشیده می شود و این برای شرکت های نزدیک به اشباع، حیاتی است. (برای آشنایی بیشتر با مفهوم مارکتینگ در بازاریابی شبکه ای به مقاله «مارکتینگ-حلقه ی گمشده بازاریابی شبکه ای در ایران» مراجعه کنید.)
اقدامات اصلاحی شرکت ها و لیدرها قرار نیست جلوی اشباع را بگیرد
بلکه جلوی از بین رفتن شبکه بخاطر اشباع را می گیرد.
اقدامات اصلاحی لیدرها: تبدیل سازمان عضوگیری به سازمان مصرفی و سپس به سازمان فروش.
به موازات اقدامات اصلاحی شرکت، لیدرها می توانند اولویت سازمان شان را از عضوگیری به مصرف کردن و سپس به فروش محصولات، تغییر دهند. البته مسلّم است که لازمه این کار، شروع اقدامات اصلاحی توسط شرکت ها است. وگرنه لیدرها به تنهایی نمی توانند این تغییر را انجام دهند. واضح است که این کار برای تیم هایی که چندین سال به خصوص با جوگیر کردن افراد، فقط اقدام به عضوگیری کرده اند بسیار سخت است. اما واقعا چاره ی دیگری ندارند وگرنه مجموعه چند صد هزار نفری شان کاملا مثل پیرامیدها لقمه چند ماهه هیولای اشباع خواهد شد! (برای آشنایی بیشتر با انواع سازمان، به مقاله «اولویت تیم شما چیست: عضوگیری، مصرف یا فروش.» مراجعه کنید.)
البته اینکه در اینجا موضوع اشباع برای دو شرکت بادران و بیز مهم جلوه داده شد به این معنی نیست که بقیه شرکت های بازاریابی شبکه ای ایرانی نباید نگران این موضوع باشند. اتفاقاً توجه به این موضوع در شروع کار، برای شرکت هایی که امروز کوچک هستند، این حسن را دارد که بهتر می توانند از همین ابتدای کار، سازمان های شان را بجای فروش فرصت بر فروش محصول متمرکز کنند. به نظر من اصلاً تنها راه رقابت با بادران و بیز، همین روش است! (برای اطلاعات بیشتر در مورد نحوه رقابت شرکتهای کوچک با بادران و بیز، به مقاله «داود و جالوت: استراتژی شرکت های نوپا برای رقابت با بیز و بادران» مراجعه کنید.)
[۱] البته خوشبختانه در خیلی از کشورها، قبل از اینکه سیستمهای پیرامیدی رُس مردم را حسابی بکشند و به اشباع عملیاتی کامل برسند، دستگاههای نظارتی و قضایی وارد عمل شده و آن دسیسه ها را کلّه پا می کنند. به همین دلیل ما اشباع کامل را در عمل کمتر می بینیم!
[۲] البته من جایی برای بحث درباره مواردی که بیشتر جنبه ی تبلیغی دارند نمی بینم. مواردی مثل تأسیس دانشگاه و تیم فوتبال و چیزهای دیگر که اهمیت چندانی برای نتورکرها نباید داشته باشد مخصوصاً در این برهه از زمان که ما هنوز داریم برای حفظ نهال نوپای بازاریابی شبکه ای در ایران دست و پا می زنیم. بنظرم این موارد، تمرکز مدیران و لیدرها را از اصل کار منحرف می کند!
سلام مطالبتون واقعا عالی بود مدتها بود دغدغه ذهنی من بود سوالی که دارم اینه که شمادرباره عموم تیم های بیز وبادران صحبت کردین در مورد تیم ……. نظرتون چیه آیا سالم نتورک کارمیکنند یا نه پیرامیداندخودشون که در مقایسه با تیم های دیگر میگویند اصولی ترین تیم هستند اگر شما اطلاعاتی دارین بهم بگین خواهش میکنم. ممنون
سلام دوست عزیز
خیلی خوشحال هستم که مطلب مورد نظرتون قرار گرفته و تونسته گره ای از دغدغه های ذهنی تون رو باز کنه، ولی در مورد سوالتون رویه کلی دایرکتور بر این اساس هست که به صورت موردی در مورد تیم ها و شرکت ها اظهار نظر نکنه ولی از اونجایی که سوال شما یکی از اصلی ترین دغدغه های نتورکر هاست، معیارها و ملاک های تشخیص نوع فعالیت تیم ها توی بازاریابی شبکه ای رو سعی کردیم توی مقاله (( تیم شما به کدام طرف نزدیکتر است؟ )) بگیم. لینک مقاله رو هم در زیر قرار میدم، امیدوارم با خواندن اش کمک بیشتر به شما بشود.
https://goo.gl/pngxn1
درود به شما مطالب کاملا بجای بودش
میخاستم به عنوان یه ایرانی دوتا سوال رو بهم جدی پاسخ بدین.
اول اینکه مسایل سیاسی چقد در بازاریابی شبکه ای ما نقش داره و از اونجایی که لوازم ارایشی بهداشتی بالاترین فروش رو داره اصلا ما با وجود اینکه توش ته کاریم چطور میتوتیم رقابت کنیم با دنیا
دوم چرا ایران نتورک رو جهانی و رقابتی نمیکنه و وقتی ما رقابتی با دنیا نداریم چه کشکیه چه اشی اخه اصلا اسمش بچه بازی نیست به نظر شما وقتی رقابتی نیست
و سوم اینکه در مسیر جهانی شدن ما کلا که تحریم همه جانبه هستیم چطور ادعای جهانی شدن و رقابت با دنیا رو با محصولات بی کیفیتمون میتونین داشته باشیم یعنی میخایم محصول از اروپا بگیریم کادوش کتیم بفروشیم به خود اروپاییه؟؟
اخر حرفمم راجب پول الکترونیکیه چرا هیچ شرکتی ازش حرفی نمیزنه پول الترونیکی یا ایکارد چرا استفاده نمیشه هرچند ما که بانکامون همه تحریمه ?
با سلام خدمت دوست عزیز
۱- در مورد سیاست: سیاست مسلما بر بازاریابی شبکه ای تأثیر داره، اما میزانش رو من نمی تونم دقیقا تعیین کنم.
۲- در مورد لوازم آرایشی: تقریبا درسته که ما توی این زمینه از بقیه کشورها عقبتریم، اما می تونیم با یکی دو تا محصول شروع کنیم و کم کم پیشرفت کنیم. چون قرار نیست از اول کار، با کل دنیا رقابت کنیم. هیچ شرکت دیگه ای هم از اول کار، جهانی نبوده.
۳- تقریبا همه ی شرکتهایی که امروز جهانی هستند، اول کار جهانی نبودند و خیلی محدود کار می کردند. اما کم کم رشد کردند و جهانی شدند. هر شرکتی باید ابتدا از کشور خودش شروع کنه و کم کم که قوی شد به کشورهای دیگه توسعه پیدا کنه.
۴- بنظر من هم الان هیچکدام از شرکتهای نتورک ایرانی نمی تونن ادعای جهانی شدن بکنن (اگر هم بکنن بیشتر یه توهمه و نه واقعیت). و ۱۰۰ درصد به قول خودتون باید اول کیفیت محصولاتمون رو اوکی کنیم و راه و رسم کار کردن رو یاد بگیریم بعدا ادعا کنیم.
۵- در مورد پول الکترونیک هم به نظر من فعلا برای فعالیت توی شرکتهای نتورک ایرانی بهش نیازی نیست. چون همین خرید آنلاین از طریق درگاههای بانکی خیلی خوب جواب میده. و البته ربطی هم به تحریمهای بانکیمون نداره چون یه تراکنش داخلیه و نه خارجی.
و به عنوان سخن آخر اینکه، فعلا نتورک های ایرانی نباید سودای جهانی شدن رو در سر داشته باشن. فعلا بهتره خونه ی خودمون رو آباد کنیم بعد به فکر بقیه ی دنیا باشیم. درسته که هنوز خیلی راه داریم اما همینکه بالاخره حرکتی کردند و تا همینجا اومدن بنظر من کلی کار کردند و دست مریزاد دارند. باید همه با درست کار کردنمون فعلا نتورک رو توی ایران جا بندازیم و بعد بریم سراغ کشورگشایی!
سلام خدمت شما عرض
هیچ شرکتی به گرد شرکت بیز نمیرسه در واقع جوجن
خواب تشریف داری
اینقدر تعصبش نکش همه ی دفعه میرن توش خرید میزنن میان بیرون چون ۱تومن ورودی پول میگیرن برا خرید
😉😉🎈🌺بادران😎
برندتونو با اون جعبه هایی که از amega global که یه شرکت جهانی هست یا بود رو چه توضیحی دارین واسش یا همون بادران که از اوبونتو لوگوشو کپی کرده !!!!!!! و همون پلن سوددهی ونحوه درامد وپورسانت گیری رو میشه بگین ازکجا یادگرفتین !!!!!! ودر اخر بنظرم بجای این همه کلاه گذاشتن سرا اینواون مثل مسله کپی کردن ویندوز نه تنها کپی میزنیم حتی صادرات هم میکنیم که کلی تابحال بدهی داریم به اقای بیل گیتس !! بیایید یه بارم شده کلیپ اقای تیم سلز رو نگاه کنین ومعنی اصل نتورک مارکتینگ رو بفهمید که میگه جنس نامعلوم دربازار نامعلوم ! اخه چی میسازین میفروشین دستمال توالت یا نواربهداشتی سر اینا رقابت میکنین!!!بعد بیاین سر شرکتای فوق العادتون جنگ وجدال راه بندازین چون یه زمانی اصلش بود بعد جمش کردن بخاطر بی فرهنگیمون الان چی شد بهتون مدرک ومجوزدادن کورمون کردین باهمون مدرک کپی برداریتون کارکنین !! ببینید اخر عاقبت بی فرهنگیمون داره سرهای خودتونو هم به فغنا میده زیاد عمرتون نمونده چون چو بناخشت اول را نهد کج دیوار تا سریا رود کج! اول بزارین با اون سمندی که توانگلیس پسش دادن بااون بریم زیر نظر سازمان تجارت جهانی wto بعد منم منم بکنین و برید از ۵ کشورابرقدرت تاییدیه بگیرین بگین والا طرحتونو کپی کردیم اینم از کپی پیستش تازه ۱۹۴ کشور هم باید تاییدتون بکنه و یه امنیت وری ساین هم لازم دارین مبادا اختلاسی صورت بگیره ! هنوز خیلیییییی کاردارین تااون زمون هم شرکتاتون به اغما رفته شک نکنین! همیشه اورجینالا با قدمت کاریشون برنده میدون جنگن
مطالب بسیار عالی بودن و واقعی،
اگه شما مقایسه شرکت ها رو از نظر رضایت مشتری،تعداد بازاریاب،محصولات و ….رو هم تهیه کنین بسیار عالی هست
با عرص سلام وخدا قوت؛مطالب بسیار ارزنده ای بود یه سئوال خدمتان داشتم وآن اینه به نظر شما ظرفیت ایران برای شرکتهای بازاریابی شبکه ای با جمعیت ۸۰ملیونی چند شرکت میباشد؟یه سئوال دیگه به نظر شما آیا ورود جدیدی به این دو شرکت توجیه اقتصادی دارد با توجه به مطالب
با سلام
۱- در مورد ظرفیت ایران:
اول اینکه این مورد در مورد شرکتهای بازاریابی شبکه ای و سایر شرکتها فرقی نمیکنه. مثلا مثل اینه که بپرسید ظرفیت ایران برای شرکتهای شوینده بهداشتی چقدره. واقعیت اینه که با ورود شرکتهای جدید به یک صنعت، مسلما رقابت در اون صنعت میتونه سختتر بشه. و قاعدتا شرکتهای جدیدتر باید با استفاده از نوآوری و روشهای برندینگ، پوزیشنینگ های متفاوتی نسبت به رقبا برای خودشون تعریف کنند تا مشتری بتونه اونها رو ببینه و انتخاب کنه. به زبان ساده تر، اگر یک شرکت بتونه تمایزی با رقبا ایجاد بکنه و بتونه این تمایز رو به مشتریها نشون بده و از طرفی این تمایز برای مشتریها مهم باشه، اونوقت حتی اگر ۱۰۰ تا شرکت قلدر هم در اون صنعت باشن باز هم اون شرکت جدید میتونه کار خودش رو پیش ببره.
دوم اینکه یادمون هم باشه که تقریبا از هر ۱۰ شرکتی که در یک صنعت آغاز به کار می کنند حداقل ۹ تاشون از بین میرن. بعبارتی اینکه تعداد شرکتهای حاضر در یک صنعت، زیاد باشه صرفا نشاندهنده ی این نیست که نمیشه کار کرد. چون بیشترشون سیاه لشگرن.
در ضمن یادمون هم نره که خوبی بازاریابی شبکه ای اینه که شکمش خیلی بزرگه! یعنی محدودیت زیادی در انتخاب صنایع مختلف ندارند و محصولات مختلفی رو از صنایع مختلفی میتونه انتخاب کنه که خب همین موضوع، گستره ی کاریش رو باز تر میکنه.
از طرفی نمونه ای مثل آمریکا با بیش از هزار شرکت فعال بازاریابی شبکه ای خودش میتونه به ما نشون بده که حالا حالا زوده که ما بخواهیم از ظرفیت ایران صحبت کنیم.
البته حواستون باشه منظورم با توجه به در نظر گرفتن موارد فوق هست. وگرنه اگر شرکتی موارد مربوط به بازار و بازاریابی رو رعایت نکنه حتی توی یه بازار با یک رقیب هم نمیتونه کار کنه.
۲- در مورد ورود به دو شرکت فوق الذکر:
بستگی به این داره که اون ورودی به دنبال چه چیزی هست.
اگر طرف مثلا یه لیدر هست و به دنبال اینه که یه سازمان بزرگ و پولساز بسازه، خب بنظر من توی این دو شرکت کارش سختتر میشه و بهتره که شانسش رو با شرکتهای دیگه امتحان کنه.
اگر طرف مثلا یه تازه کار هست و با نتورک خیلی آشنا نیست، خب وارد شدن به شرکتهای جا افتاده، این خوبی رو براش داره که می تونه آموزشهای خوبی رو در اونجا ببینه که خیلی به درد کارها یا نتورکهای بعدیش میخوره.
و اما بطور کلی، بنظر شخص من، تا این دو شرکت (و شرکتهای بزرگ دیگه)، مارکتینگ و برندینگ رو جدی نگیرن نمیتونن موفقیتهای ظاهری چند سال اخیرشون رو تکرار کنن.
کامیاب باشید
با سلام، اول اینکه بیز هدفش کار افرینی و اگر خوده شما توانایی دارین که کار افرینی میلیونی کنید بگین من اولین نفر ثبت نام کننده ام ،
دوم اینکه ٣٠٠٠ رفرنس موجوده در مورد اینکار و شما توانایی زیر سوال بردن این کار ندارین
سوم : سران کشوری و لشکری این کارو تایید کردند و باید اشباع بشه این کار ک اول مردم از کالای خوب و ایرانی استفاده کنن و دوم ارز اوری بشه ینی شاخه ای از شبکه ب کشور های همسایه بره و از شرکت های بزرگی مثه بیز خریداری کنن ،
و اگه شما اگاه باشین ک نیستین و فقط مردم ب دو دلی میندازین برین و سمینارهای معتبر شرکت بیز با حضور دکتر ظریف ببیند
سوال اخر ایا ایرانسل و همراه اول و رایتل ک از همین موضوع شبکه استفاده کردند تا الان ک سال ۹۷ هستش اشباع شده ؟؟ ؟؟؟؟؟؟؟
حرفت خیلی اشتباهه اصلا قبول ندارم
ایا اسنپ ک از موضوع شبکه استفاده میکنه اشباع شده ن بلکه تبلیغ واسه ثبت نامش بیشتر شده ،ایا امازون ک شرکتی امریکایی با قدمت چند سال هستش و همانند بیز محصولاتی با گرید A ب کل جهان میفرسته اشباع شده ، ایا ایس پک اشباع شده ن بلکه روز ب روز شبعه بیشتری میزنن ایا فروشگاه رفاه اشباع شده ایا مرغ کنتاکی اشباع شده ایا بستنی نعمت چی ؟؟؟ بخوایم یا نخوایم موج چهارم جهان داره وارد ایران میشه هرچند ک خیلی دیر وارد شده و افرادی مثل شماها ک معلوم نیس مدرک و سوادتو از کجا امده دل چندتا بیکار و جون و یا هر ادمی ب فکر میندازین این سیستم یا این شرکت اگه بد بود شمارو تشویق و مجبور نمیکرد ب کتاب خوندن شمارو مجبور نمیکرد ب اینکه ب رویاها فکر کنیم ک اینکارو میکنه کجای این کشور محبورت میکنن ب این کار ب خدا ب اون کسی ک میپرستین حتی تو خونواده ها هم نمیزارن ب اهداف و رویاها فکر کرد و میگن بزرگ تر ا دهنت حرف نزن ولی این سیستم ب شما رهبری یاد میده و اگه بخوای رهبر خوبی باشی باید پیرو خوبی باشی پس احترام و کنترل خشم ب ما نسبت ب بالا سری یاد میده ک این موضوع تبدیل میشه ب عادت و در زندگی هم اجرا میشه این سیستم برنامه ریزی یاد میده ایا سواد خوده شما از برایان تریسی بیشتره ایا کیو ساکی از شما سوادش کمتره ایا شما از ترامپ درمورد این تجارت بیشتر میدونیین
این تجارت باااید اشباع شع ک نمیشه چون یه سری افراد مثه شما وجو دارند این تجارت باید اشباع شه چرا ک فرا مرزی چرا ک کل جهان این تجارت قبول دارند
پس خواهشن با اکانت فیک ى تقلبی حرفای خودتونو مورد تایید قرار ندید مردم کسی ک داری اینو میخونی تو یه انسانی اشرف مخلوقاتی ب واسطه قدرت انتخاب و عقلت پس با عقلتون تصمیم بگیرن از سازمان اصلاعات و صنعت و معدن و تجارت اصلاعات مشورت بگیرن ن اینجور جاها همیشه در شروع تمام انقلاب ها در طول تاریخ عده ای موافق و عده ای مخالف بودند ، پس خودتون باشین و با عقل و منطق برین جلو و مثل ژاپن و چین مردمی تیز و با ذکاوت باشیم ن کسی ک مقابل هر تغییری گارد بگیرم بیایم با تغییرات همراه شیم .
سلام kolt عزیز
من می فهمم که شما چه حس و علاقه ای نسبت به نتورک داری. من هم نتورکر بوده و هستم. در ضمن مدتی هم به بعضی از شرکتهای نتورکی از جمله بیز، در طراحی کسب و کارشان کمک کرده ام. در حال حاضر هم مثل شما از علاقمندان به نتورک هستم و این وبسایت را هم راه اندازی کرده ایم که اطلاعاتی در مورد بازاریابی شبکه ای به نتورکرها بدهیم. منظورم این است که شما با یک فرد ضدنتورک روبرو نیستید.
از شما خواهش میکنم قبل از کامنت گذاشتن، با دقت بیشتری مقالات مربوط به اشباع را که در متن این مقاله هم آمده مطالعه بفرمایید. چون بنظر من چیزهایی که شما مطرح کردید ربطی به موارد مطرح شده در این مقالات ندارند. (یا حداقل من ربطشان را نفهمیدم)
در ضمن و با همه ی این اوصاف، نتورکرها که اصلا نباید نگران اشباع باشند! چون اشباع بر روی سودآوری آنها اثری ندارد. بلکه این شرکتهای پیرامیدی یا تیمهای پیرامیدی هستند که از اشباع لطمه می خورند، چون فقط پلن فروشی می کنند و قاعدتا اشباع می تواند بساط پلن فروشی شان را جمع کند.
بنابراین دوست عزیز، شما هم نگران اشباع نباشید چون دارید در بیز، محصولات به درد بخور می فروشید که حتی اگر کمی هم به اشباع برخوردید باز هم اشکالی ندارد چون باز هم مردم محصولات تان را می خرند و شما سود می کنید حتی اگر شبکه تان رشد نکند (مگر اینکه خدای نکرده، در حال پلن فروشی باشید!).
بگذارید این پیرامیدکارهای نامرد، نگران اشباع باشند چون اشباع، واقعا کابوس بدی برای آنها است.
به امید روزی که همگی شاهد اشباع شدن یک شرکت نتورکی سالم باشیم تا به چشم خودمان ببینیم که اشباع، نتوانسته به درآمد آن شرکت و نتورکرهایش صدمه ای بزند!!
کامیاب باشید
عالی بود،همونطور که گفتید در هر شغل و سیستمی میشه درست و اصولی و انسانی کار کرد و هم میشه غیر اخلاقی و غیر اصولی و با جوسازی و شارلاتان بازی کار کرد،این ایراد از سیستم نیست بلکه از انسانهایی است که در آن سیستم بصورت نادرست فعالیت میکنند،شرکتهای بیز و بادران هم به خودی خود مسٸله و مشکل ندارند بلکه افرادی که در این سیستمها فعال هستند میتوانند درست یا نادرست کار کنند،نیازی هم به اشباع نیست چون تا همین امروز هم افرادی که نادرست کار کرده اند و تیم ساخته اند بعد از مدتی دچار ریزش سازمانشان شده اند،تنها کسانی موفق هستند که با چشمانداز چندین دهه ای شروع به ساختن سازمانشان میکنند،طبق متد urp هم در طی مسیر حرکتشان ایرادات و موانع را برطرف کرده و سازمانی قدرتمند برپایه فروش و تیم سازی شکل میدهند،نتورک مارکتینگ از دو بخش فروش و تیمسازی شکل گرفته و هرگز نمیتوان یک قسمت را فدای قسمتی دیگر کرد،رمز موفقیت در پیشبرد هر دو شق آن بصورت همزمان میباشد،من خودم بادران فعالیت میکنم اما هم بادران و هم بیز امروز بهترین محصولات را از نظر کارآمدی و کیفیت دارند تولید میکنند البته خدا را شکر جدیدا شرکتی بنام سپاروک هم مجوز فعالیت گرفته که محصولات ای شرکت هم دارای کیفیت و ارزش بالایی است،خواه ناخواه تولید کنندگان مجبورند برای رشد و بقایشان محصولات کاربردی تر و با کیفیت تر و با قیمتهای مناسبتر تولید کنند ضمنا وزارت محترم صنایع و معادن و بازرگانی هم با بخشنامه ها و ایجاد شرایط جدید در راستای بقا و رشد این صنعت به یاری شرکتهای فوق آمده پس نگرانی بابت اشباع کمی بی مورد است اما هشدار شما و سایر عزیزان فعال در این سیستم از خروج این صنعت نو پا از مسیر درستش جلوگیری میکند با سپاس از شما
در ضمن دوستان عزیز توجه داشته باشید که طبق قانون ۱۹۹۰ فرانسه یک درصد افراد که پیشگامان هر موج یا صنعتی هستند به ثروتهای بالایی دست میابند،۹ درصد افرادی هستند که به عنوان افراد میانه از آنها یاد میشود کسانی هستند که درآمد خوبی از آن شغل یا صنعت بدست میاورند و پولدر میشوند اما ۹۰ درصد مدرم به علت دیر متوجه شدن یا درک کردن دیرتر آن موج و صنعت فقط به عنوان مصرف کننده باقی میمانند،با توجه به سابقه نه چندان طولانی صنعت نتورک مارکتینگ قانونی در ایران،هنوز کسانی که وارد سیستم میشوند میتوانند جزو آن یک درصد اولیه باشند،این نکته را جهت روشن شدن افکار دوستان عرض کردم اما در اصل هدف و نگرش نویسنده محترم مقاله فوق در مورد نحوه فعالیت درست و اصولی و حساب شده ی این صنعت هستش و کاملا هم درست میگویند،ما که امروز داریم فعالیت میکنیم خب چرا درست و اصولی و منطقی فعالیت نکنیم که رشد و بقای سازمان و افراد سازمانمان را تضمین کرده باشیم.به امید موفقیت تمامی نتورکرهای عزیزی که با دانش و تفکر به ماندگاری و سودآوری این صنعت کمک میکنند
سلام آقای کریمی اصل. لطف میکنید درباره پلن شرکت تلفیق هنر (باینری) و آینده این شرکت از دید اشباع شدن یا نشدن با توجه به نوع و قیمت محصولات نظرتونو بفرمایید. با تشکر
سلام یونس جان
ما در این وبسایت سعی می کنیم به نتورکرها کمک کنیم تا خودشون بتونند به بررسی شرکتهای مختلف بپردازند. یعنی نمی خواهیم خودمون به بررسی تک تک شرتها بپردازیم چون متاسفانه این نوع بررسی ها رو معمولا دوستان نتورکر، مغرضانه برداشت می کنند. در این مقاله هم فقط به این دلیل اسم بیز و بادران رو آوردم چون این دو شرکت نسبت به شرکتهای دیگه (در تاریخ نگارش مقاله) بیشترین رشد رو داشتند و قاعدتا موضوع اشباع رو فقط میتونستم برای اونها مطرح کنم.
پس بنابراین از شما خواهش میکنم که با توجه به مقالاتی که در وبسایت گذاشتیم سعی کنید خودتون به بررسی نحوه ی کار شرکت مورد علاقه تون بپردازید. چون فکر میکنم تا جایی که تونستم مقالات رو ساده نوشتم تا بتونید ازشون استفاده کنید.
سلام وقتتون بخیر با تشکر از مقاله خوبتون
میخواستم با توجه به تجربه و اطلاعاتتون از شبکه بازاریابی ببینم پیشنهادتون بین شرکت های موجود کدوم. همچنین بین شرکت بیز و پنبه ریز کدامیک برای شروع کار بهتره؟
سلام Miss عزیز
ببخشبد دیر جواب دادم احتمالا تا حالا انتخابتون رو انجام داده اید! اما صرفا جهت اطلاع، من از طریق این وبسایت، از هیچ شرکت خاصی نمیتونم و نباید جانبداری کنم چون مغرضانه برداشت خواهد شد و دوستان نتورکر احساس خواهند کرد که من احتمالا با شرکت خاصی دستم توی یه کاسه هست! بنظرم بجای تمرکز روی شرکتها، بهتره برید و تیم های اونها رو بررسی کنید و ببینید نحوه فعالیت اونها چطوریه. چون یک تیم بد حتی در یک شرکت خوب هم میتونه شما رو ناکام بگذاره.
سلام
با توجه به اینکه دقیقا ۲ سال از تاریخ نوشتن این مطلب می گذرد و حداقل در این دو سال اشباع اتفاق نیفتاده آیا نظر نویسنده عوض نشده؟
سلام جناب علوی عزیز
به فاصله ی کمی از نگارش این مقاله، اتفاقا هر دو شرکت بیز و بادران، متاسفانه دچار ریزشهای شدیدی شدند و فروش ماهیانه شون بسیار افت کرد، که این به نوبه ی خود در تعدیل رویه ی هر دو شرکت (حرکت به سمت محصولات مناسبتر و فعالیت تیمی سالمتر) و به تعویق اندختن اشباع مؤثر بود.
اما علی جان، چیزی که مهمه اینه که اصلا اشباع مشکلی برای شرکتهای mlm ایجاد نمیکنه. اشباع فقط روی عضوگیری میتونه اثر بذاره و به فروش کاری نداره! اگر یه شرکت اشباع بشه یعنی اینکه سرعت عضوگیری کمتر از گذشته میشه اما لزوما تاثیری بر فروش نداره.
و این هم کالا منطقیه! خب وقتی سرعت عضوگیری ما در یک شهر بیشتر از افزایش جمعیت اون شهر باشه پس از مدتی دیگه کسی نمیمونه که بخواهیم عضوش کنیم و به این میگن اشباع. یعنی اگر بخواهیم دوباره عضوگیری کنیم باید یا منتظر باشیم تا دوباره سن افراد به سن قانونی برسه یا بریم سراغ شهرهای دیگه. همین! اما این ربطی به فروش نداره.
برای مثال، فرض کن همه مردم ایران، اپلیکیشن اسنپ رو نصب کنند و به اصطلاح «عضو» اسنپ بشن. خب ما در اینجالت میگیم اسنپ در ایران به اشباع رسیده یعنی عضو دیگه ای نمیگیره. مگر بچه هایی که بزرگ بشن و گوشی بخرن و عضو اسنپ بشن. اما سوال من اینجاست که: خب دراینحالت آیا اشباع ضرری برای اسنپ داره؟! آیا باعث میشه فروشش کم بشه؟!
همه ی حرف من اینه که ترس از اشباع، در درجه ی اول، پسماندی از شرکت پیرامیدی گلدکوئست است. و چون متاسفانه خیلی از لیدرهای ما (از جمله خود من) اولین فعالیت شبکه ای مون رو با اون شرکت کلاهبردار شروع کرده اند هنوز هم ترس از اشباع درونمون هست.
اشباع برای پیرامیدکارها یا پلن فروش ها مسلما دردسر ساز هست چون بساط عضوگیری و پلن فروشیشون رو جمع میکنه و باید برن و این بساط رو جای دیگه پهن کنن. اما نتورکرهایی که سوای عضوگیری، به فکر اموزش فروش به بچه هاشون هستند(همانطور که در این مقاله هم توضیح دادم و همینطور مثال اشباع اسنپ) اصلا نباید نگران اشباع باشند.
امیدوارم بالاخره تونسته باشم منظورم رو برسونم!
ظاهرا شما نمیدونی همه چیز نگرشه
مطالبت هیچ ربطی ب نتورک نداره شما چطور نتورک تجزیه و تحلیل میکنی شرکت ام وی ۷۰ سال کار میکنه هنوز اشباع نشد بعدش بیز با ۷ سال اشباع میشه؟؟؟ابجکشن شما ویژن منه ایرانا باید کد دار کنیم
سلام مجید جان
شما رو ارجاع میدم به جوابی که به جناب علوی در بالا دادم. امیدوارم به کار شما بیاد.
کامیاب باشی
با این اوصاف که شما گفتین رفتن به شرکت های بازاریابی مانند بیز و بادران عملا یک کار بیهوده هست و وقت تلفی هست ؟ میشه کامل توضیح بدین مرسی با تشکر
جناب بافقیان عزیز
همانطور که در بالا به محمدرضا توضیح دادم، در مورد ورود به دو شرکت فوق الذکر:
بستگی به این داره که اون ورودی به دنبال چه چیزی هست.
اگر طرف مثلا یه لیدر هست و به دنبال اینه که یه سازمان بزرگ و پولساز بسازه، خب بنظر من توی این دو شرکت کارش سختتر میشه و بهتره که شانسش رو با شرکتهای دیگه امتحان کنه.
اگر طرف مثلا یه تازه کار هست و با نتورک خیلی آشنا نیست، خب وارد شدن به شرکتهای جا افتاده، این خوبی رو براش داره که می تونه آموزشهای خوبی رو در اونجا ببینه که خیلی به درد کارها یا نتورکهای بعدیش میخوره.
فقط این نکته را هم اضافه کنم که هر کسی به سادگی نمی تواند ادعا کند که فلان شرکت به مرزهای اشباع منطقه ای، نزدیک شده است. حتی در مورد بیز و بادران هم بعید می دانم کسی بتواند این ادعا را بکند. اینکه چرا من از این دو شرکت نام بردم دلیلش این بود که در مقایسه با سایر شرکتهای ایرانی، این دو از همه سریعتر رشد کرده بودند و قاعدتانسبت به سایرین به اشباع منطقه ای نزدیکتر بودند.
به غیر اشباع پورسانت ناچیزی که در سال اول بازاریاب میکشه ذهن را از منفی ها اشباع می کند وپراکندگی نیرو به وجود می اورد شرکت ها دنبال رشد شخصی نیستند معمولا کسی که اول ورود پیدا می کند احساس بالا ومهارت کم دارد وحتی ممکن است تک لاین تیم ورک کند این تجربه خودم وبعد از یک سال تیم ورک فقط به نفع شرکت که اجناسش فروش رفت وبه نفع بالاسری ها که پورسانت ازاد کردند وبعد از مدتی منفی دادن به خود وواگویه های ذهنی که این همه زحمت می کشی وپورسانت دریافت نمی کنیم واین در واقع سیاست وحیله گری شرکت است که به صورت میدانی افراد رشد نکنند وفقط بعضی افراد رشد کنند نسبت به دایره نفوذشان
سلام جناب مریخی عزیز
ماشاالله در یک پاراگرفا مختصر، کلی درد دل کردی و کلی مطلب، عنوان کردی. من فقط در این مختصر در مورد تک لاین کار کردن نظرم رو میگم. بنظر من هر نتورکری باید با توجه به پلن درآمدزایی شرکت، استراتژی ساختن سازمانش رو طراحی کنه. با توجه به اینکه اکثر شرکتهای ایرانی به تک لاین، پورسانت مناسبی نمیدن پس معنا نداره که آدم سازمانش رو تک لاین بسازه. در واقع یکی از وظایف یک نتورکر، همین شناخت پلن درآمدی و ساختن سازمان متناسب با اون هست. هر چند در هر صورت برای پول در آوردن در نتورک، کلا تک لاین کار کردن بی معناست! برای اطلاعات بیشتر می توانید مثلا به مقاله زیر و چندین مقاله قبل تر که درباره عضوگیری مداوم و فعالیت عرضی است مراجعه کنید:
http://mlmdirector.ir/%d8%a7%da%af%d8%b1-%d8%a8%d8%a7%d8%b2%d8%a7%d8%b1%db%8c%d8%a7%d8%a8%db%8c-%d8%b4%d8%a8%da%a9%d9%87-%d8%a7%db%8c-%d9%87%db%8c%d8%ac%d8%a7%d9%86-%d8%a7%d9%86%da%af%db%8c%d8%b2-%d8%a7%d8%b3%d8%aa-%d9%be/
کامیاب باشی.
با سلام و درود.
تیتر مقاله شما هیولاس اشباع درج شده.
ولی من اشباع را رویای هر نتورکر میدانم. میگی چطور پس به دقت به کامنتم توجه کن.
کل پلن درآمدزایی شرکت های نتورک مارکتینگ جهان به این صورته که ۴۰٪ حجم فروش(با احتساب ارزش محصولی) به صورت پاداش یا پورسانت بین تیم تقسیم میشه. در حال حاظر شرکت بیز ۳٪ تخفیف میده رو محصول و ۳۷٪ پورسانت(که جمعاً میشه ۴۰).
حالا شما فکر کنید فردا ۸۰ ملیون نفر وارد بیز میشن. نفرات آخر که هیچ شخصی رو ندارن تا وارد سازمان خودشون کنن. در این صورت پلن شرکت بیز تغییر میکنه و ۱۰٪ پورسانت میده(در مبالغ ملیاردی خیلیییییه) و ۳۰٪ تخفیف. یعنی نفرات آخر که عضو میشن ۴ ملیون خرید که بزنن تقریبا ۲ملیون۳۰۰ میدن ، که خیلی خیلی به صرفه هست. و به این صورته که سازمان کاملاً استوار میمونه.
بله دوستان یا الان وارد تجارت نتورک مارکتینگ مشید و بعداً سود میکنید یا چند سال آینده فقط از تخفیفاتش استفاده میکنید.
مخلص شما محمد کعبی از اهواز
با سلام خدمت محمد عزیز
ممنون که ما رو قابل دونستی و مورد عنایت قرار دادی و نظر دادی.
فکر میکنم داخل مقاله، به اندازه کافی توضیح داده شده، از جمله اینکه گفتیم که اشباع، برای پیرامیدکارها خطرناکه و نه برای نتورکرها.
و اما در مورد پیشنهاد تغییر پورسانت، با نظر شما موافق نیستیم چون فکر می کنم در صورت این تغییر، پورسانت لیدرها و سازمان سازها، به شدت کاهش پیدا میکنه و در نتیجه همه ی سازمان ریزش پیدا خواهند کرد. و این به نحوی خیانت به سازمان سازها است.
کامیاب باشی
چندتا سوال دارم:۱_ چندتا کتاب دراین زمینه خوندید؟
۲_چه کشورهایی دراین زمینه فعالیت انجام میدند؟
۳_چه کمپانی هایی توی این رمینه فعالبت انجام میدند؟
سلام وفای عزیز
۱- در زمینه نتورک، کتاب زیاد خوندم و کار هم زیاد کردم مثلا از نویسنده های زیر:
جان میلتون فاگ-رابرت کیوساکی-بیگ ال-رندی گیج-تیم سلز-کیم کلور-مایکل اولیور-جک زوفلت-جان دیوید من-جردن آدلر-آلن پیز-اریک وور-ریچارد بروک-مارک یارنل-رنه یارنل-جیم ران-دان فایلا-
۲- فکر کنم برای جواب این بهترین منبع، فدراسیون جهانی فروش مستقیم هست که هر سال، آمار تمام کشورهای عضو و تعداد اعضای هر کدوم و میزان درامدشون و کلی اطلاعات مفید دیگه رو منتشر میکنه:
wfdsa.org
فقط در این حد بدونید بد نیست که برعکس تصور خیلی از مردم، این فعالیت در کشورهای پیشرفته، بیشتر انجام میشه!
۳- برای این سوال هم به نظرم منابع زیادی هست که فکر میکنم این یکی بد نباشه چون هر سال رتبه بندی ۱۰۰ شرکت برتر صنعت بازاریابی شبکه ای رو منتشر میکنه و در مورد هر کردوم اطلاعات مختصر و مفیدی میده:
مثلا این اخرین لیستشه:
https://www.directsellingnews.com/dsn-announces-2020-global-100-list/
چون حتما میدونید که شما نمیتونید براحتی اسم تمام شرکتهای فعالی در این صنعت رو پیدا کنید چون خیلی زیاد هستند.
البته اگر منظورتون شرکتهای ایرانی باشه که میتونید به وبسایت اصناف به آدرس زیر مراجعه کنید:
http://easnaf.ir/Forms/ActiveCorporateLists.aspx#1
کامیاب باشید
سلام‌عزیز من با دنیایی از درد وشکست وناموفقیتی و افسردگی و زخم و حسرت وناکامی در حد یک ماشین پیکان که سی سال مسافرکشی کرده و بعدهم موتورسوزانده وازکوه سقوط کرده تشریف دارم.چهل وچهارسال ازعمرم رفته گاهی در یکسال سه برابر یک کارگر درآمدم بوده وگاهی در سال یک ریال درآمدم نبوده ماشین پرایدصفر هم داشتم و گاهی کرایه نداشتم پیاده دههاکیلومتر دههابار پیاده روی کردم وگاهی نان خشک نداشتم بخورم گاهی هم بره کباب خوردم اما عمومآ زیرخط فقر مطلق بوده ام اندوهته ای ندارم حتی ازدواجم اشتباه بود ومنجربه جدایی وزیلن کلان شد هزارشغل بی ارزش لوض کردم از جاروکشی تا رانندگی ونگهبلنی وحمالی وهرگز نتونستم صاحب یک زندگی ساده بشم.فراوان کتاب وروزنانه میخوندم تقریبآ تمام سباسیون دنیارامیشناسم امامتاسفانه ازاقتصادیون هرگز خبری دنبال نمیکردم چون معتقدبودم به من ربطی ندارند حتی بجز پراید وپیکان ونیسان اسم هیچ ماشین یاهیچ وسیله لوکسی رانمیدونم چون میگفتم به من چه مبارک خریدارش .اما حالا چهل روزه به شرکت بیز آمده ام.ازآنجایی که هیچ اندوخته ای ندارم مدام ازنظر امید بالاوپایین میشوم .گاهی میبینم برخی لیدرهای موفق میگن کفش نداشتیم حالا صدهامیلیونی پورسانت میگیرم امیدوارمیشوم ازطرفی میبینم برخی لیدرها کارمند وماشیندار ومثلا معلم بوده اند ومن ناامیدمیشم که اینجاهم پولداراا موفق میشن نه داغون شده هایی مثل من .حالا سوال دارم.آیا من که دوسه میلیون داشتم و تمام شد آیااگر تمام تلاشم را بذارم برای هرکاری که لیدرها میگن و شب وروز تلاش بکنم که البته هنوز نمیدانم این تلاش چیه ؟آیا موفق میشوم؟آیا من که پولی ندارم چکار بکنم؟من نمیدانم مثلا فلان لیدرمیگه شب ساعت دو میخوابیدم صبح ساعت شش بیدارمیشدم .نان نمیخوردم ….خوب من چکار بکنم ؟من روزه بگیرم یا نخوابم؟چطور فروش بزتم وقتی ماشین ندارم که چهارتا مکان برم کمحصولی را بفروشم.وقتی دویت وفامیل آنچنانی ندارم چکار بکنم .ترابخدا مرا راهنمایی کنید این دیگه آخرین سنگر است اگه من در بیز ونتورک موفق نشوم قطعآ محکوم لهومرگ‌هستم چون دیگه هیچ راهی نیست که نرفته باشم.ممنونم
سلام نام آور عزیز
سوای داستان غم انگیزی که تعریف کردی، بنظر من دنیا کاری نداره که یه آدم چقدر سختی و بدبختی کشیده یا چقدر راحت بوده، هر وقت کار جدیدی رو شروع می کنی باید حسابی تمرین کنی و کلی چیز یاد بگیری تا کم کم رنگ موفقیت رو ببینی.
گوش کردن به حرف لیدرها میتونه بهت کمک کنه اما بهتره خیلی روش حساب نکنی! منظورم اینه که در نهایت اونها مسئول موفق کردن شما نیستند، این خود شما هستی که باید تمام و کمال، مسئولیت تصمیمات و انتخاب هات رو بپذیری.
در جایی گفته بودی که «اگر من در بیز و نتورک موفق نشوم»… خواستم بگم که موفق نشدن در بیز به معنای موفق نشدن در نتورک نیست. تجربه ی خیلی از نتورکرهای موفق نشون داده که خیلی هاشون بعد از چندین بار تلاش و فعالیت در شرکتهای مختلف به نتیجه رسیدند. البته من امیدوارم که شما در همون اولین شرکت نتورکیت به نتیجه برسی. اما اینکه همه ی امیدهات رو به اولین شرکتت ببندی کار درستی نیست.
و اما در مورد اینکه چطور میتونی در نتورک موفق بشی، من پیشنهاد می کنم که مقالات وبسایت رو بخونی مخصوصا آخرین مقالات رو که مربوط به یافتن آس ها است. اونجا مفصل توضیح دادیم که راز موفقیت در نتورک چیه.
و در نهایت اگر فکر می کنی این آخرین سنگرت هست، پس بهتره از همین حالا گور خودت رو بکنی و بیش از این به خودت زحمت ندی!! دنیا با گریه و زاری و ضعف نشون دادن، به کسی چیزی نمیده. ناچاری که قوی باشی…ناچاری!
سلام،واقعا عالی بود،برگام ریخت،من دقیقا در مورد اشباع در شرکت پنبه ریز ترس داشتم که با توجه به رویه جدیدش و محصولاتش و همینطور که شما اطلاعات و راهبردهایی دادید به جواب سوال خودم رسیدم و البته در کامنت ها بسیار اطلاعات مفیدی بهم رسید،متشکرمممم
با کمی اطلاعات و یک نرم افزار شبیه ساز به راحتی میتوان بازازیابی شبکه ای را مدل کرد و این همه جوان با رویای خام که متاسفانه دولت رها کرده و هیچ برنامه ای برای آنها ندارد و با آرزوهای زیاد در شرکت های نتورکی ثبت نام میکنند را به اطلاعات کافی رساند .
سوالات من این هست . آیا سطح درآمد خانواده های ایران که بیشترشان زیر خط فقر هستند اجازه می دهد این همه لوازم آرایشی را در سبد خرید داشته باشند ؟
آیا واقعا ما حذف واسته کردیم ؟؟
آیا مهمترین نکته زندگی که وقت هست را از دست ندادیم ؟
البته برای همه این موضوعات شما جواب دارید و دیوار توجیح خیلی بلند است اما همچنانبر این عقیده هستم اروز کشور ما به تولید کالای ایرانی نیاز دارد که درسبد اول خانواده باشد و در مرحله بعدی کالای با دوام ایرانی قابل مقایسه با دیگر برندها
سلام سید علی عزیز
خدا رو شکر هم خودت سوال کردی هم اینکه جوابهای نشنیده ی ما رو پیشاپیش، «توجیه» فرض کردی! پس خیال ما رو از جواب دادن راحت کردی!
دمت گرم…
و
کامیاب باشی
سلام روزتون بخیر
می خواستم بپرسم بادران لایف که پلن دوم شرکت بادران هست هم بازاریابی محسوب میشه؟چون پلن بادران لایف به صورت تخفیفات هست و خرید و فروش کالا صورت نمی گیره فقط تخفیفاتی داده میشه که از فروشگاه های خاصی خرید کنید و تخفیف بگیبرید خیلی گیرم روی این موضوع که این روش قانونی هست و مشکل نداره؟ لطفا پاسخ دهید
سلام آقا محمد عزیز
تا اونجایی که من میدونم برای اینکه یک فعالیت در ایران، نتورک به حساب بیاد لازم نیست حتما کالا یا خدمت، خرید و فروش بشه. بلکه هر فعالیتی که در آن افراد (بازاریاب ها یا مشاروان یا هر اسم دیگه ای) از فعالیت سایر افراد، بصورت چندسطحی، حق الزحمه (یا کمیسیون یا پورسانت یا پاداش یا تخفیف یا هر اسم دیگه ای) دریافت کنند، نتورک محسوب میشه و باید از کمیته نظارت بر بازاریابی شبکه ای، مجوز دریافت کنه.
بعبارت دیگه اون چیزی که محل گیر هست، موضوع چندسطحی است؛ یعنی اینکه شما از فعالیت سایر افراد هم مبلغی یا تخفیفی دریافت کنید، همین.
یعنی در هر شرکتی که شما از فعالیت دیگران، چیزی عایدتون میشه اون فعالیت، یک فعالیت چندسطحی محسوب میشه و باید مجوز دریافت کنه.
اما اینکه چرا این همه شرکت دارند بدون مجوز، چندسطحی کار می کنند، چیزیه که دولت و شرکت ها لازم نیست نگرانش باشند بلکه نتورکها باید نگرانش باشند! چرا؟ چون وقتی در آینده، به هر دلیل مسخره ای، دولت جلوی یکی از این شرکتها رو به دلیل نداشتن مجوز بگیره، اونی که از همه بیشتر ضرر می کنه نتورکرهایی هستند که عمر و زندگیشون رو در اون شرکت صرف ساختن سازمان های بزرگ کردند، و باید شاهد فرو ریختن ثروتی باشند که سالها براش زحمت کشیدند.
و این ریسکی هست که مدیران این شرکت ها، با مجوز نگرفتنشون، دارند بر روی دوش نتورکرها میندازند.
متاسفانه در این بازی پرخطر، حتی خیلی از لیدرهای بالا هم به اندازه نتورکرها و لیدرهای میانی ضرر نمی کنند. چون اونها به هر طریق، بارشون رو بستند. یعنی این لیدرهای میانی و نتورکرهای معمولی هستند که باید چوب این ندونم کاری رو بخورند.
کامیاب باشید
بنده در یک کلام یه چیزی میگم قبل از هرچیزی به برندهایی که کپی شده اند وهمچنین محصولاتی که جعبه های مصرفی روهم از برند بقیه شرکتها کپی میزنند وصرفا دارند انبار خالی میکنند وبرای بشریت هیچ سودی ندارند وهمچنین نحوه درامد و پلان سووددهی هم کپی شده از بقیه شرکتای اصلی که بعدچندین سال پرقدرتتر از هر شرکتهایی داره جا بازمیکنه وتحت نظارت پلیس اینترپل و دادگاهه لاهه هلند داره فعالیت میکنه و تابحال هیچ شکایت وجرمی محکوم نشده وحتی مایکروسافت ازش بعنوان غول شناور کل دنیایادمیکنه و محصولاتش رو وهمکاریش رو علنا باهاش اعلام کردده و وتوکل کشورهای مدرن وپیشرفته دنیا حرف اول روزده حتی تواین اوج کرونا از ۲۰۱۹۰تا۲۰۱۷ نزدیک به ۲۰میلیون نفر همکاری رواغاز کردن ببینین چی میتونه باشه و به معنای واقعی چی رو این مردم درک کردن !!! شماهایی که فقط اومدین اسم بازاریابی رو یدک میکشین میگین اونا هرمی هستند لطفا درست اصولات نتورک روجابندازین بعد حرف از رقابت برون مرزی بکنین !! فقط تااین کافیه
سلام. در مورد شرکت نفیس اگر اطلاعات خوبی دارید لطفا به اشتراک بزارید. روند موفقیت در دو شرکت بیز و نفیس رو هم اگر کسی میتونه مقایسه کنه ،با توجه به اینکه شرکت نفیس از سال ۹۶ فعالیت نت ورکی خودش رو شروع کرده و شرکت بیز حدود ۱۰ ساله که سابقه داره. آیا درسته که نفیس مسیر موفیقت رو بهتر داره طی میکنه؟ ممنونم
سلام دوست عزیز
متاسفانه چون هیچ کدوم از شرکتها در ایران، اطلاعات به دردبخوری منتشر نمی کنن بنابراین نمیشه روند فعالیت شرکتها رو بررسی کرد، چه برسه به اینکه بخواهیم اونها رو با هم مقایسه کنیم.
در ضمن، بنظر ما موفقیت شرکت ها به نحوه ی فعالیت تیم ها و میزان رضایت بازاریاب ها و مشتریان اون شرکت ها ربط داره و نه مدت فعالیتشون.
و در انتها، سیاست وبسایت ما اینه که از شرکت ها بطور خاص اسمی نبریم و بیشتر آموزش های کلی بدیم تا نتورکرها خودشون بتونن در مورد شرکت ها تصمیم گیری کنند. در مورد این مقاله هم بطور استثنا اسم بیز و بادران رو استفاده کردیم فقط به این دلیل که در بین شرکتهای نتورکی از همه قدیمی تر بودند و او ن زمان بیشتر از بقیه رشد کرده بودند، بنابراین مورد های مناسبی بودند تا در مورد اشباع و سرعت رشدشدن، بشه بهشون هشدار داد؛ فقط همین. وگرنه ما راجع به هیچ شرکت نتورکی در ایران، تعصب یا تنفری نداریم.
موفق باشید…